در پیام آیتاللهالعظمی جوادی آملی به هشتمین همایش ملی ریحانةالنبی(ص) تبیین شد
راهکارهای شکوفایی فرهنگ فاطمی در جامعه
هشتمین همایش ملی ریحانةالنبی(ص) با پیام حضرت آیتالله جوادی آملی، همزمان با ولادت با سعادت حضرت زهرا(س) در تهران برگزار گردید.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی اسراء، متن پیام معظمله بدین شرح میباشد.
بسمالله الرحمن الرحیم
اهلبیت(ع) خودشان هم مبنا هستند و هم بانی. نام اینها و یاد اینها حیاتبخش است و شیعه هم، تشنه معارف اینهاست و بهترین وسیلهای که در جهان امکان، انسان به این وسیله متوسل میشود به الله هم، همینها هستند. درست است که کتابهای آسمانی و برنامههای دینی، همه اینها وسائلاند؛ اما آن کسی که دین مجسم است، قرآن مجسم است که هم همه مطالب قرآن را میداند و هم مطالب قرآن را عمل کرده است و عمل میکند، اینها هستند؛ لذا خود اینها بهترین وسیلهاند.
ایران در دالان ورودی یک تحول
الآن در این شرایطی که این سالهای اخیر پیش آمد، جامعه ما در دالان ورودی یک تحول است؛ ما چه بخواهیم چه نخواهیم، در دالان انتقالیم. چون در دالان انتقالی هستیم، باید از نظر فکر هم، یک خانهتکانی بکنیم و انتقال ذهنی داشته باشیم. انسان بدون خانهتکانی فکری، در جامعه انتقالی، موفق نیست.
حالا که اینطور است، انسان نباید از این جامعه جدا بشود؛ چون دو تا راه دارد: راه خوب دارد و راه بد دارد؛ میشود با جامعه بود و راه خوب را اداره کرد و تعمیم داد.
یکی از راههایی که با آن، این صحنه ریحانةالنبی(س) شکوفاتر میشود، شرکت دادن اینهاست که در طول سال این برنامهها باشد؛ هم کودکان، هم نوجوانها، هم دخترخانمها و هم سالمندان؛ اینها خودشان بیایند و مجلسداری بکنند. مجلسآرایی بکنند. لازم نیست جایزه باشد، بهنام خود حضرت زهرا(س) باشد و سالانه در طی ماهها این جریان را داشته باشند و آن محفل هم، بهعنوان محفل ریحانةالنبی باشد که اینها خیلی از شعرها و سرودههای خودشان، تفسیر قرآنشان، حفظ قرآنشان در آن جمع باشد. آنوقت این خودش، صاحبان و متولیان فراوانی پیدا میکند و وقتی اینها متولی ریحانةالنبی(ص) شدند، خودشان تأمین میکنند؛ چون نسل فعلی واقعاً غیر از نسلهای قبلیاند.
از آن محفل وزین علمی ریحانةالنبی(س) و از آن مقالهنویسی و از آن مجلهنویسی تا اینجا این در اختیار شماست؛ کودکان یک نحو، نوجوانان یک نحو، جوانها یک نحو، دخترخانمها یک نحو، بزرگسالان یک نحو.
خیلی از مردم یعنی همه ما نسبت به وجود مبارک حضرت زهرا(س)، یک ارادت خاص داریم؛ چون مقام ایشان یک حساب جدایی دارد. وجود مبارک پیغمبر(ص) وقتی حضرت فاطمه(س) میآمد، «قام إلیها» نه «قام لها». یک وقت مهمانی میآید، آدم بلند میشود. این «قام له» است یا «قام لها» است؛ اما وقتی چند قدم جلوتر میرود، «قام إلیها» است. حضرت که این کار را برای همه نمیکرد؛ خیلی فرق میکند؛ «قام إلیها» نه «قام لها».
بچههای دیگر هم بودند؛ حضرت تنها بچهاش که حضرت زهرا(س) نبود. این نشان میدهد که خصیصه و کرامتی دارد. فضائل حضرت، تاریخ حضرت، رفتار حضرت، گفتار حضرت، احتجاجات حضرت گفته بشود.
دوران علم و عقلم
طلب دیگر این است که ما الآن تقریباً در دوران علم و عقلیم! ما نباید غرب و فرورفتگان در امور مادی و امثال اینها را نگاه بکنیم. الآن ما تقریباً در صدریم؛ یعنی اگر کسی بخواهد نسبت به معارف الهی تلاش و کوشش بکند، راه باز و میدان باز است.
نسل، نسل تحول است؛ چه بخواهیم چه نخواهیم. ما بنشینیم و مثل گذشته فکر بکنیم و حرفهای سابق را بزنیم، صحیح نیست؛ کار تازه، فکر تازه، نوع تازه و راهنمایی تازه!
یک بیان نورانی از حضرت امیر(ع) است که فرمود: «لا تقسروا اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیرزمانکم»؛ بچههای خودتان را مثل خودتان بار نیاورید. اینها متعلق به زمان دیگری هستند. مخصوصاً الآن! الآن واقعاً جای خانهتکانی است. نسل خانهتکانی است.
فرمودند: سخنان و گفتار ما ائمه، عامل پیوند است. همه ما میدانیم و شنیدیم و گفتیم که سنگ روی سنگ بند نمیشود؛ کسی میخواهد یک ساختمان بسازد، اول سنگ میگذارد. بعد[اگر] سنگ دیگری روی این سنگ باشد، سنگ روی سنگ بند نمیشود! فرمود: گفتار ما ملاتی است که افراد را با هم جمع میکند؛ وقتی که ملات باشد، ساختمانی باعظمت پیدا میشود.
این زن با این مرد چگونه با هم یکی بشوند؟ چیزی باید باشد، اصولی باید باشد، مبادیای باید باشد، اخلاقی باید باشد، سنتی باید باشد، تا اینها را با هم جمع بکند. حضرت فرمود: گفتار ما آن ملات نرم است که اینها را با هم جمع میکند. جامعه هم همینطور است؛ جامعه هم بدون ملات، زندگی نمیکند. یکی اصولگراست و یکی اصلاحطلب و از این حرفها هست؛ تا ملات نرم عقل نباشد، نمیشود.
عقل را عقل گفتند؛ برای اینکه عقال میکند. شتر معمولاً چموشی میکند؛ این زانوبندی که زانو را محکم میبندد و ساربانها آن زانوبند را محکم به پای شتر میبندند، به این کار میگویند: عقال کرده است و آن شتر آنجا میایستد.
آن فهم و درک و ایمان را ذات اقدس اله به ما داده است که از جایمان بیرون نرویم؛ نه بد بگوییم و نه بد کسی را بخواهیم؛ مواظب زبانمان باشیم. مواظب فکرمان باشیم. مواظب قلم خودمان باشیم. مواظب قدم خودمان باشیم و مواظب ادب خودمان باشیم. این جاذبه دارد؛ فرمود: عقل این است.
با گمان نمیشود به جنگ یقین رفت
ما مأمور به جهادیم؛ فرمود: «جاهدوا اهوائکم کما تجاهدون اعدائکم». مسأله جهاد نفس، یک دستور رسمی دین ماست؛ آدم با رذائل اخلاقی خودش، با هوس خودش، با خواستههای بیجای خودش، با غرورطلبیاش باید مجاهده کند.
شما هوس دارید، گرایش دارید، شهوت دارید، غضب دارید و همه اینها شما را به طرف کاری میکشند. بسیار خوب، از آن طرف هم، عقل دارید، فطرت دارید، دین دارید، برنامههای دینی دارید که اینها هم شما را به طرف دیگر میکشند؛ این جنگ داخلی است بین خواستههای انسان که میشود جهاد نفس. در جهاد، اسلحهای هست و طرفین دارند دعوا میکنند. چه چیزی در دست دشمن شماست و چه چیزی در دست شماست؟ در دست او، بیش از مظنه و خیال و گمان و وهم نیست؛ مگر انسانی که گرفتار اختلاس و امثال آن شد، یقین دارد که پولها را سالم در میبرد و کسی آبرویش را نمیبرد یا گمانش این است؟ کسی که میخواهد خلاف بکند، آیا صددرصد میداند که موفق است یا هشتاد درصد، نود درصد، بیست درصد و سی درصد است؟ کسی که میخواهد گناهی بکند، فسادی در مملکت ایجاد بکند، مالی را ببرد، آیا صددرصد یقین دارد که کسی او را تعقیب نمیکند یا هشتاد درصد، بیست درصد و سی درصد است؟ پس مظنه است، پس مظنه دارد. شما نسبت به خدا و پیغمبر و دین، صددرصد هستید یا بیست درصد؟ صددرصد هستید؛ پس شما صددرصد دارید و او بیست درصد یا هفتاد درصد. وای به حال کسی که صددرصد در دست اوست و بیست درصد یا سی درصد در دست دشمن اوست و شکست میخورد!
بالأخره هوس، داخلی است؛ میشوراند؛ مالطلبی، فلانطلبی، فلانطلبی! با چه برهان؟ میگوید: میخواهیم لذت ببریم، میخواهیم دنیای خود را تأمین کنیم. بسیار خوب! صددرصد میرسی یا نه؟ هیچ هوسی، هیچ خیالی، هیچ باطلی یقین ندارد که به مقصد میرسد؛ حداکثر هشتاد درصد؛ اما خدا و پیغمبر هشتاد درصدی نیست؛ صددرصد است.
الآن این عزیزان ما، دختران ما، فرزندان ما، اینها خیال میکنند که مثلاً این روسری را کمتر کردند، مشکل حل میشود! بر فرض هم به مقصد برسی، گمان است؛ با گمان نمیشود به جنگ یقین رفت. جریان خدا و قیامت و حساب، یقینی است؛ ما هستیم که هستیم! کل این آسمان و زمین وضعش عوض میشود؛ ولی ما هستیم که هستیم که هستیم: «یوم نطوی السماء کطی السجل للکتب»؛ این طومار پیچیده میشود و بساط آسمان و زمین جمع میشود؛ «یوم تبدل الارض غیرالارض والسماوات»؛ولی ما هستیم که هستیم که هستیم! ما مگر از بین میرویم؟!
طلبه امروز الّا و لابدّ باید فلسفه غرب را بداند!
پایان عرضم این است که شما بزرگواران، حوزه علمیه شهرتان را تقویت کنید و از این جوانها به هر وسیلهای هست، زیاد تربیت کنید؛ اینها حافظان دین هستند.
خدا به پیغمبر(ص) فرمود: این سه کار یادت نرود: «أدع إلی سبیل ربّک بالحکمة والموعظة الحسنة وجادلهم بالتی هی أحسن»؛ برنامهات همین است. حکمت، همین قرآن و روایات و اینهاست که سر جایش محفوظ است و موعظه حسنه، اخلاقیات و روایات هستند که اینها را ما طلبهها داریم. بعد فرمود: «وجادلهم بالتی هی أحسن»؛ طلبه امروز الا و لابد باید فلسفه غرب را بداند؛ چون آنچه آنها را شوراند، افکار غربی است. باید بدانید اینها چه هستند و چه میگویند. فرمود: «وجادلهم»؛ جدال غیر از حکمت است. جدال غیر از موعظه است. جدال غیر از تفسیر است. جدال یعنی مقبولات دیگری را [یاد بگیر] (یک)، خوب بفهم (دو)، خوب استدلال کن (سه) و در محاجه بهکار ببر (چهار). فرمود: «وجادلهم بالتی هی أحسن»؛ این را به پیغمبر گفت؛ ما وارث او هستیم.
جدال احسن این است که مقبولات آنها، معتقدات آنها و پذیرفتههای آنها را خوب بفهم و مطابق همانها استدلال بکن.
ما باید بدانیم که کانت چه میگوید! دکارت چه میگوید! امثال اینها چه میگویند تا با اینها جدال کنیم؛ اگر ندانیم، چگونه جدال کنیم؟!
فرمود: این اعراب جاهلی، مقبولاتی دارند، مستنداتی دارند. با همه که نمیشود، شما حرف خودت را بزنی. حرف اینها را باید گوش بدهی. بعد طبق همان حرفهایی که اینها دارند، میشود نتیجه صحیح گرفت.
شما بزرگواران سعی کنید -إنشاءالله- حوزه گرم، قوی و غنی داشته باشید؛ ولو جمعیت کم باشد؛ یعنی طلبههای خوب تربیت کنید. آن جاها بزرگانی تربیت شدند؛ بعضی از شهرها بزرگپرور است.
حوزه علمیه دخترها هم فراهم بشود؛ این ریحانةالنبی(ص) یک مدرسه و حوزه علمیه بشود. از جامعةالزهرا(س) شعبهای بیاید، آنجا همکاری کنند. جامعةالزهرا(س) خودشان هم مقداری وسایل فراهم میکنند یا معلم میفرستند. بعد از چندسال خود آنها خودکفا هستند. بدون کار فرهنگیِ عمیق نمیشود.
امیدواریم که ذات اقدس اله بهبرکت خود آن بانو، این نظام را حفظ کند و گذشتگان شما و ما را رحمت کند و آیندگان را هم حفظ کند تا این نظام به دست صاحب اصلیاش برسد و سعی شما هم بلیغ باشد و این کشور ولیعصر -إنشاءالله- نه بیراهه برود و نه راه کسی را ببندد، بهبرکت صلوات بر محمد و آل محمد!