اگر مقاومت در درون شروع شد، جهاد نفس حاصل شد و این دشمن درونی را ما زیر پا لِه کردیم، باکی از دشمن برونی مثل آمریکا و اسرائیل و امثال اینها نیست. صهیونیسم و امثال آن رفتنیاند. هیچ تردیدی در این نیست؛ ولی وقتی میتوانیم مقاومت بکنیم که مقاومت درونی داشته باشیم.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی اسراء، همایش گرامیداشت روز همکاری (وحدت) حوزه و دانشگاه امسال با محوریت «علوم انسانی و راهبرد مقاومت»، 29 آذر با پیام حضرت آیتالله جوادی آملی و سخنرانی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی و برخی دیگر از شخصیتها در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم برگزار شد. متن کامل پیام معظمله بدین شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
«الحمد لله ربّ العالمین وصلّیالله علی جمیع الأنبیاء والمرسلین والأئمة الهداة المهدیین بهم نتولّی ومن أعدائه نتبرّء إلی الله»
مقدم شما نخبگان، فرزانگان و دانشمندان حوزه و دانشگاه را گرامی میداریم و از ذات اقدس اله مسألت میکنیم، نظام الهی را، حوزه و دانشگاه را، کشور عزیز ایران را، ملت مسلمان و بزرگ ایران را و همه علاقهمندان به قرآن و عترت(ع) را در سایه لطف ممتازش، مؤید دنیا و آخرت قرار بدهد!
از همه بزرگوارانی که با ایراد مقال یا ارائه مقالت، بر وزن علمی این نشستها و همایشها و کنگرهها افزوده یا میافزایند، خدا به احسن وجه بپذیرد!
آنچه محور بحث اصلی است، علوم انسانی و راهبرد مقاومت است. دو بخش است: علوم انسانی چیست و چگونه فرا بگیریم و در برابر دشمن داخلی و خارجی چگونه مقاومت بکنیم. در بخش اول اشاره میکنیم که علم را ذات اقدس اله، در نظام هستی قرار داد.
آنچه در سطح زمین و عمق زمین و عمق دریاها هست، کتاب الهی است و آنچه در نظام سپهری هست و در آسمانهای دور و نزدیک قرار دارد، کتاب الهی است. کتاب خدا یعنی مجموعه نظام سماوات و ارض که نه تاکنون بشر توانست، آنها را احصا کند و نه میتواند؛ این مجموعه کتاب الهی است. این اصل اول.
انسان میتواند از این کتاب الهی بهره ببرد؛ از دورترین نقطه آسمان تا دورترین نقطه کره خاکی میتواند بهره ببرد و گذشته از این توان، وظیفه دارد که بهره ببرد؛ یعنی عالم بشود و مطابق علم، عمل کند و این با تقسیم استعدادهاست که ]وَقَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً]؛1 بعضیها سپهری خلق شدند و بعضیها زمینی خلق شدند. گرچه فخری برای انسان نیست؛ مگر آنچه را که دارد، در راه صحیح اعمال کند و آنچه را که دارد، به آن راضی باشد و از آن بهره ببرد.
فرمود: آنچه در آسمانها هست، صفحات علمی کتابی است که انسان باید بخواند. این علوم انسانی که در حوزهها و دانشگاهها مطرح است که ادبیات را، اخلاق را، فقه را، تاریخ را، هنر را و اینها را علوم انسانی میدانیم و اما بخشهای دیگر را که تجربی است یا ریاضی است، آنها را علوم انسانی نمیدانیم. این یک تقسیم منطقهای و محوری است؛ وگرنه علوم انسانی از منظر قرآن کریم، خواندن کتاب هستی است و کتاب هستی، طبیعی دارد، ریاضی دارد، انسانی دارد و الهی دارد. همه اینها در کتاب هستی هست و انسان موظف است که اینها را یاد بگیرد؛ منتها هرکسی مطابق استعداد خداداد خود.
بنابراین علمی را که انسان باید یاد بگیرد، نه علوم انسانی مصطلح در برابر ریاضی و تجربی است؛ چون آنها هم از یک نظر علوم انسانی هستند؛ اینطور نیست که این بحث ما شامل علوم تجربی و دانشمندان علوم تجربی و ریاضی و امثال آنها نشود. آسمان با همه گسترشش و زمین با همه عمقش، همه اینها کتاب است و صحیفه است (یک) و انسان میتواند از اینها استفاده کند (دو). سوم: اینها مسخر انساناند؛ فرمود: [سَخَّرَ لَکُم مَا فِی السَّماوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ]؛2 چیزی در زمین و اعماق زمین، چیزی در آسمان و اوج آسمانها نیست؛ مگر اینکه خدا آنها را برای انسان مسخر کرده است و حتماً آنها در برابر علم انسانی خاضعاند. حتماً در برابر اراده انسانی خاضعاند. چیزی نیست که انسان نتواند مشکل علمی آن را حل کند و از آن بهره بگیرد و یا از اطلاعات آن سود ببرد. هم فرمود: آسمان و زمین را که مهد علماند، خدا خلق کرد و هم فرمود: سیر آسمان و زمین داشته باشید و هم فرمود: [سَخَّرَ لَکُم مَا فِی السَّماوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ].3
بنابراین علوم انسانی، نزد یک محقق، علوم جهان است؛ یعنی آنچه انسان میتواند یاد بگیرد (یک) و باید یاد بگیرد (دو)؛ منتها کارها تقسیم شده است؛ خدا به بعضیها ذوق آسمانی داد، به بعضیها ذوق زمینی داد، به بعضی ذوق ریاضی داد، به بعضی ذوق تجربی داد، به بعضی ذوق تحقیقی داد، به بعضی ذوق تفحصهای تاریخی یا ادبی داد و مانند آنها.
انسان موظف است، نظام را بشناسد؛ چه اینکه نظام هستی موظف است، در تحت تسخیر انسان باشد و چون چنین علمی ممکن است، غرورآور باشد و در برابر هرکسی ممکن است، دشمنانی هم قیام بکنند و برای اینکه انسان در برابر دشمن داخلی و خارجی مقاوم باشد، اول باید خود را بسازد و در جهاد نفس پیروز بشود؛ باید مقاومت کند تا نسبت به دیگران مقاوم باشد.
گر شود دشمن درونی نیست
باکی از دشمن برونی نیست
اینکه در فلسطین و غزه، حزبالله و امثال آنها و آن سید بزرگوار سیدنصرالله که حشرش با انبیا و اولیا(ع) باشد و سایر شهدا موفق شدهاند، برای آن است که اینها در درجه اول، با دشمن درونی مبارزه کردند و او را از پا درآوردند.
این غرور، این خودخواهی، این مال من است، من این را حق گفتم، من باید جلو بیفتم، من باید نامدار بشوم، من باید شهرتی پیدا کنم، باید سهم من محفوظ باشد، اینها بدترین دشمن انساناند.
اگر مقاومت در درون شروع و جهاد نفس حاصل شد و این دشمن درونی را ما زیر پا لِه کردیم، باکی از دشمن برونی مثل آمریکا و اسرائیل و امثال اینها نیست.
بنابراین علوم انسانی، معنای وسیع، دقیق و عالمانه دارد و نیز مقاومت، معنای وسیع، دقیق و عالمانه دارد. اول مقاومت درون، بعد مقاومت بیرون.
در جهاد درونی ما دشمنی داریم و آن دشمن، آرایشی و اسلحهای دارد؛ یا میخواهد بفریبد یا میخواهد ما را به فریاد بیاورد. بالأخره ابزاری دارد؛ اما ابزار دست دشمن، اینطور نیست که صد درصد به مقصد برسد. بهعنوان مثال کسی بخواهد، از راه اختلاس به جایی برسد، اینطور نیست که صد درصد یقین داشته باشد که به مقصد میرسد.
اگر کسی بخواهد، راه کسی را ببندد یا خودش بیراهه برود، اینطور نیست که یقین داشته باشد که صد درصد به مقصد برسد (این یک)، انسان یک سلسله عقایدی دارد؛ خدایی هست، قیامتی هست، پیغمبری هست و قرآنی هست و دستوری دارد (این دو). آنچه که انسان دارد و به آن معتقد است و به آن باور دارد، آن صد درصد است که خلاف به مقصد نمیرسد؛ دروغ به مقصد نمیرسد؛ خیانت به مقصد نمیرسد؛ این یک امر یقینی است. این را کسی گفت که [مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً]؛4 از خدا راستگوتر کیست؟ پس آنچه در درون ما هست و به آن معتقدیم، صد درصد است؛ اما آن نفسامّاره، آن خیالبافیها، آن هوسرانیها، آنکه ما را تشویق میکند به بیراهه رفتن یا راه کسی را بستن، آن حرف، برهانی ندارد. آن حرفش صد درصد نیست؛ بلکه احتمال است؛ بیست درصد است؛ سی درصد است؛ شصت درصد است؛ بالأخره کمتر از صد درصد است. او یک چوبدستی در دستش است در حدود شصت درصد یا پنجاه درصد؛ اما شما شمشیر در دستتان است که صد درصد است.
این بیان بلند و نورانی حسینبن علی(ع) است که هیچ هدفی وسیله را توجیه نمیکند. فرمود: با هیچ گناهی انسان به مقصد نمیرسد و هیچ وسیله باطلی، انسان را به مقصد صحیح نمیرساند: «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیَةِاللَّهِ کَانَ أَفْوَتَ لِمَا یَرْجُو وَأَسْرَعَ لِمَجِیءِ مَا یَحْذَرُ».5 هیچ هدفی وسیله را توجیه نمیکند (یک)، ما صد در صد یقین داریم که خدا و قیامت و عدل، حق است (دو) و این نفسامّارهای که ما را تحریک میکند، چیزی در حد مظنه بیشتر ندارد (سه).
اگر کسی در برابر دشمنی که پنجاه درصدی است، شصت درصدی است، سی درصدی است، خودش شمشیری دارد، صد درصد؛ یعنی او یک چوبدستی دارد، بیست درصد یا شصت درصد و این شمشیری دارد، صد درصد، اگر کسی با داشتن شمشیر صد درصد، از دشمنی که چوبی دارد بیست درصد، شکست بخورد، وای به حال او!
هر کسی به راه باطلی میرود، آیا یقین دارد به مقصد میرسد؟ یعنی برخلاف پیغمبر یقین دارد؟ برخلاف قرآن یقین دارد؟ اینکه نیست؛ حتماً کمتر از صد درصد است؛ اما از این طرف که فرمودند: هرگز از راه باطل کسی به مقصد نمیرسد، سخن علی(ع) صد درصد است؛ سخن قرآن صد درصد است؛ سخن پیغمبر(ص) صد درصد است. این شمشیر صد درصد در دست کسی هست و آن چوبدستی شصت درصد در دست دشمن هست. اگر کسی با اینکه شمشیر که در دست اوست در برابر چوبدستی شکست بخورد، بدا به حال او!
صهیونیست و امثال آن رفتنیاند، هیچ تردیدی در این نیست؛ ولی وقتی میتوانیم مقاومت بکنیم که مقاومت درونی داشته باشیم.
گر شود دشمن درونی نیست
باکی از دشمن برونی نیست
ما خودمان گرفتار اختلاس و امثال ذلک باشیم و بعد بخواهیم در برابر دشمنان مقاومت کنیم؟! یا گرفتار این باشیم که او باید طرد بشود، من باید باشم، نام او را نبرید، نام مرا ببرید؛ این بازیها؟! با بازی کسی مقاوم نیست. وقتی نتوانیم با دشمن درونی مبارزه کنیم، با دشمن بیرونی هم نمیتوانیم مبارزه کنیم.
نتیجه آنکه علوم انسانی نه بهمعنای ادبیات و تاریخ و اخلاق و امثال اینهاست که در قبال ریاضی و فیزیک و شیمی هستند؛ بلکه علوم انسانی یعنی جهانبینی؛ چون اصرار قرآن کریم این است که سیر کنید در آسمان و زمین (یک) و آسمان و زمین برده علم عالماند (دو). فرمود: اینها مسخرند و من برای شما مسخر کردم؛ بنابراین کتابی که باید در حوزه و دانشگاه بخوانیم، جهان است؛ البته هرکسی گوشهای از آن را بر اساس تقسیم کاری که هست[میخواند]. این درباره علم.
از نظر مقاومت هم ما باید بدانیم، شمشیر صد درصد در دست ماست و چوب بیست درصد و سی درصد در دست هوس است؛ در دست نفس اماره است؛ در دست جهل است؛ در دست جهل علمی یا جهالت عملی.
امیدواریم ذات اقدس اله آن توفیق را عطا کند که زحمات امام و امت به مقصد برسد!
جناب فؤاد کرمانی گفته بود:
گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق
آید از آن کشتگان زمزمه دوست دوست
شما مستحضرید در ایام جبهه این شعر را با این سبک میخواندند:
گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق
آید از آن کشتگان زمزمه یا حسین
این نظام یقیناً محفوظ میماند؛ این کشور یقیناً محفوظ میماند؛ این ملت یقیناً محفوظ میمانند؛ چه اینکه خونهای بسیار پاک و مقدسی ریخته شد؛ ولی علوم انسانی با نظر عمیق یعنی آن و مقاومت در برابر دشمن با نظر عمیق یعنی این.
غفر الله لنا ولکم والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
..............................................
پینوشتها
1. سوره نوح، آيه 14؛
2و3. سوره لقمان، آيه20؛ سوره جاثيه، آيه 13؛
4. سوره نساء, آيه122؛
5. الکافي، ج2، ص 373.