چرا حضرت زهرا(س) شبانه به خاک سپرده شد؟ چرا ششماه با خلیفه سخن نگفت؟ و چرا خلیفه اجازه نیافت، بر پیکر ایشان نماز بخواند؟ پاسخ این پرسشها را در کتب معتبر اهلسنت میتوان یافت؛ درحالیکه وهابیون تلاش میکنند، هر سندی از مظلومیت حضرت زهرا(س) را انکار کنند، کتب معتبر اهلسنت، از غصب فدک تا هجوم به خانه وحی را با صراحت روایت کردهاند.
بخش اول گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین محمدجعفر طبسی در شماره قبل منتشر شد، بخش دوم و پایانی هم در ادامه تقدیم نگاه شما خوانندگان ارجمند خواهد شد.
□
بر اساس اسناد تاریخی مواضع و رفتار صحابه در قبال وقایع فاطمیه چگونه ثبت شده و چرا برخی سکوت کردهاند؟
خدا خیرتان دهد. کدام صحابه؟ صحابه متأسفانه در روز بیعت علیه خانه فاطمه زهرا(س) لشکرکشی مسلحانه کردند. تنها دو یا سه نفری که آمدند، در خانه فاطمه زهرا(س) تحصن کردند، از این قاعده مستثنی بودند؛ اما هر صحابهای که ما میبینیم، در قضیه هجوم حضور داشته است. این نکته بسیار مهم است.وهابیها سعی میکنند، اینطور وانمود کنند که در روز بیعت، اصلاً یک صحابی هم در قضیه هجوم حضور نداشته است. به خدا قسم! اینها دروغ میگویند و آدرس غلط میدهند.
جناب ابوبکر احمدبن عبدالعزیز جوهری در کتاب «السقیفه وفدک، متوفی ۳۲۳» روایات متعددی نقل میکند که:
عبدالرحمنبن عوف، خالدبن ولید و دیگران در قضیه هجوم حضور داشتند و خالدبن ولید پشت در بوده و مأموریت خاص برای فرامین خلیفه اول داشتند. فرمان و مأموریت خاص چه بود؟ طبق بیان ابنقتیبه دینوری (متوفای ۲۷۶ یا ۲۷۷)، خلیفه اول دستور داده بود که «بروید و آنها را برای بیعت از خانه به زور بیرون بکشید».
عمده صحابه، خود امیرالمؤمنین(ع) بود. در یک خانه محقر و کوچک که از زمان پیامبر(ص) در آن زندگی میکردند و در این خانه امام حسن، امام حسین، ظاهراً زینب کبری، صدیقه شهیده و خود حضرت امیرالمؤمنین(ع) حضور داشتند.
بعضیها سؤال میکنند که چرا آقا امیرالمؤمنین(ع) از خودشان عکسالعمل نشان ندادند؟ چه کسی میگوید عکسالعمل نشان ندادند؟ اتفاقاً تا آنجایی که وضعیت به حضرت اجازه میداد، ایشان از خودش عکسالعمل نشان داد.
حضرت با خلیفه دوم درگیر شد و این مباحث در تاریخ اهلسنت و در تاریخ ما ثبت شده است؛ اما شما باید شرایط سخت آن روز را در نظر بگیرید. به نظر بنده، آنچه در آن روز برای امیرالمؤمنین(ع) یک اصل اساسی بود، حفظ زحمات پیامبر اکرم(ص) بود.
بهعقیده بنده، این مسأله حتی از حفظ فاطمه زهرا(س) هم برای ایشان مهمتر بود. حفظ دین، حفظ اسلام و حفظ ارزشهای دینی و اخلاقی، ذهن مبارک حضرت را به خود مشغول کرده بود و در صدد حفظ اینها بود.
حضرت سعی میکرد، حتیالامکان در این درگیری حضور پیدا نکند؛ چراکه درگیری در آن زمان واقعاً بهنفع اسلام نبود؛ اما از طرف دیگر، ناموس حضرت امیر المؤمنین(ع) در خانه بود.
وهابیها میگویند: هجوم و احراق [آتش زدن] تحقق پیدا نکرده و فقط تهدید بوده است. حالا بگذریم که بعضی از آنها حتی تهدید را هم منکر هستند.
بنده در پاسخ عرض میکنم، این تهدید متوجه کدام خانه بود؟ خانهای که به قول حاکم نیشابوری (متوفی ۴۰۵ هجری) که در کتاب المستدرک علی الصحیحین نوشته که «پیامبر(ص) بهمدت ششماه، هر روز صبح میآمد و در خانه علی و فاطمه(س) میایستاد و آیه تطهیر: [إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا] را میخواند.
آن وقت چه شد که این افراد همان خانهای را که پیامبر(ص) بدون اجازه وارد آن نمیشد، مورد هجوم قرار دادند؟!
علاوه بر حاکم نیشابوری، ابنعساکر دمشقی (۵۷۱-499هجری) نقل میکند که پیامبر(ص) بدون اجازه وارد خانه دخترش فاطمه(س) نمیشد.
قرآن درباره پیامبر(ص) در سوره احزاب میفرماید: «النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ؛ پیامبر نسبت به همه مؤمنان صاحب اختیارتر است»؛ چطور امکان دارد که پیامبر(ص) نه یک روز و دو روز، نه یک هفته و دو هفته، نه یک ماه و دو ماه؛ بلکه به قول حاکم نیشابوری ششماه (من در برخی از روایات اهل سنت تا ۱۱ ماه هم دیدهام)، در خانه علی و فاطمه(س) در وقت نماز صبح میایستد؛ ولی این افراد حرمت این خانه را نگه نداشته باشند؟
در مدینه هزاران خانه وجود داشت. چرا پیامبر(ص) از میان همه آنها، این خانه را انتخاب کرد؟ از میان بیش از شش هزار آیه قرآن، چرا این آیه را انتخاب کرد؟ تمام اینها با وهابیون قابل بحث است.
وهابیها که میگویند: فقط تهدید بوده، بنده سؤال میکنم: کدام خانه را تهدید کردند؟
خانهای که پیامبر اکرم(ص) در هنگام قرائت آیه «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»؛ در خانههایی که خداوند اذن داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود. در آن [خانهها] صبح و شام تسبیح او میگویند. (آیه ۳۶ سوره نور) ابوبکر ایستاد و از پیامبر اکرم(ص) سؤال کرد: «یا رسولالله» آیا این خانه [اشاره کرد به خانه علی و فاطمه(س)] جزء بیوت انبیاست؟ پیامبر(ص) فرمود: «نعم، بَل مِن افضلها، [بله، از برترین آنهاست]».
مگر میان رحلت پیامبر(ص) و قضیه بیعت چند روز فاصله بود که چنین اجازهای به خود دادید که این بیاحترامی را بکنید؟
□
چرا درباره تاریخ شهادت حضرت فاطمه(س) روایات متعددی وجود دارد و اعتبار هریک از این اسناد چگونه ارزیابی میشود؟به نظر شخصی بنده، همانگونه که قبر فاطمه اطهر(س) مخفی است، شاید حکمتی در مخفی ماندن تاریخ شهادت ایشان نیز باشد؛ البته سوم جمادیالثانی را بزرگان ما، خصوصاً مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، مورد تأیید قرار دادهاند. تاریخهای دیگری نیز ذکر شده و هیچ مانعی ندارد که ما برای تعظیم شعائر، هم فاطمیه اول و هم فاطمیه دوم را احیا کنیم.
□
شواهد و مستندات تاریخی که شهادت حضرت فاطمه(س) را تأیید میکنند، کدامند و چرا برخی از جریانهای فکری این واقعه را انکار میکنند؟
باید تاریخ را به دور از تعصب بررسی کرد. وقتی ما از شهادت سخن میگوییم، بلافاصله این سؤال در ذهنها نقش میبندد که چه کسی ایشان را به شهادت رسانده است؟ما به منکرین شهادت حضرت زهرا(س) میگوییم که چرا ما باید به این انکار و شبهه شما پاسخ دهیم؟ بروید و مراجعه کنید که چه کسی حضرت را بین در و دیوار قرار داد؟ بروید و مراجعه کنید و ببینید، قضیه سقط جنین حضرت محسن(ع) چگونه بوده است؟
برخی میگویند: روایات شهادت حضرت محسن(ع) منحصر به کتابهای شیعه است؛ درحالیکه اینطور نیست.
شمسالدین ذهبی این قضیه را نقل میکند:
در متن کتاب «سیر اعلامالنبلاء شمسالدین ذهبی» آمده که «اِنّ عُمَر رَفَسَ بَطنُ فاطِمةَ فَاسقَطَ جَنینُها».
«ابنمنظور» از لغتشناسان اصیل اهل سنت، دو کتاب معتبر در لغت دارد: یکی «لساناللسان» در دو جلد و دیگری «لسانالعرب» که معروف است.
بنده به آقایانی که دنبال تحقیق هستند، توصیه میکنم به ماده «رفس» مراجعه کنند. وی در این کتاب میگوید: «رَفَسَ یعنی زدن با پا در سینه یا پهلوی انسان».
آیا این معانی برای اینکه ما واقعاً بدانیم، در این قضیه حضرت فاطمه زهرا(س) چقدر مظلوم واقع شده است، بهتنهایی کفایت نمیکند؟
قضیه شهادت حضرت زهرا(س) بسیار مهم است و ما باید در ایام فاطمیه بر روی چند نکته تمرکز کنیم:
۱. مسأله دفن شبانه که بسیار مهم است؛
۲. سخن نگفتن حضرت فاطمه(س) با خلیفه اول؛
۳. حرف نزدن حضرت زهرا(س) با خلیفه دوم تا پایان عمر؛
۴. مسأله غصب فدک.
این چهار مسأله که ریشه در صحیح بخاری و مسلم دارد، باید محور بحث باشد.
چرا باید دنبال مسائلی برویم که برخی میگویند: سند درستی ندارد؟ در صحیح بخاری، بهتر است روی این چهار مسأله بیشتر بحث کنیم که چه اتفاقی افتاده است.
اگر این چهار مسأله واقعاً به دور از تعصب و بدون اهانت و درست تبیین شود، تحول و انقلاب بزرگی در میان اهلسنت و مردم به وجود میآید. آنها که میگویند: این روایات ریشه در صحیح بخاری دارد، باید به دنبال تحقیق بروند.
□
چرا به دنبال انکار آن هستند و هدفشان چیست؟
طبیعی است که اثبات این وقایع، بهمعنای محکوم کردن دو نفر است:۱. محکوم کردن خلیفه اول که بهاصطلاح خلیفةالمسلمین بود؛
۲. محکوم کردن خلیفه دوم؛
۳. محکوم کردن برخی صحابه و خواص.
وهابیون که معتقدند، همه صحابه عادل و اهل بهشت هستند و باید دین را از آنها گرفت، سؤال ما این است، از کسانی که در قضیه هجوم شرکت فعال داشتند هم، باید دین را گرفت و عادل و اهل بهشت هستند؟ این با کدام عقل سازگار است؟
این مکتب که حاضر نیست، این قضایا را بهراحتی بپذیرد، به این دلیل است که از پیامدهای آن وحشت دارند.
□
برای روشنگری درباره حقایق تاریخی فاطمیه و مقابله با تحریف و انکار این واقعه، چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید؟
اول باید میزگردهای علمی تشکیل شود، نه فقط در ایام فاطمیه؛ بلکه در همه مناسبتهای دیگر. همین شبهاتی که در ایام فاطمیه مطرح میشود، در ایام غدیر و عاشورا بهگونهای دیگر مطرح میشود.
ما باید قضایا را ریشهای بررسی کنیم. ببینیم چه شد که سیدالشهدا(ع) به شهادت رسید؟ مگر میان رحلت پیامبر(ص) و شهادت امام حسین(ع) چند سال فاصله بود؟ بیش از نیمقرن نبود و علل باید بررسی شود.
یا در مورد مسأله برخورد با «بضعةالنبی» چرا این برخورد را داشتند؟ مگر قرآن نمیفرماید: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی»؛ هم بخاری و مسلم و هم دهها منبع اهلسنت، این آیه را بر علی و فاطمه و فرزندانشان(ع) منطبق کردهاند.
از طرفی قرآن میفرماید: «قل لا اسألکم علیه اجراً» و از طرف دیگر پیامبر اکرم(ص) در روزهای پایانی عمر شریفشان به حدیث ثقلین اشاره میکنند که «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ: کِتَابَ اللَّهِ وَعِتْرَتِی، مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی أَبَدًا».
ما این آیه را کنار سنت پیامبر(ص) بگذاریم و از خودمان سؤال کنیم که چرا باید عدهای معدود بهنام وهابیون تکفیری بیایند و حقایق را تحریف کنند.
راهکار دوم برای مقابله این است که ما بیاییم اهلبیت(ع) را از دیدگاه پیامبر(ص) و قرآن بررسی کنیم.
قرآن و پیامبر(ص) را که همه قبول دارند؛ آیات قرآن درباره اهلبیت(ع) را کنار هم قرار دهیم و ببینیم، واقعاً آنها در نظر پیامبر(ص) و قرآن چه جایگاهی داشتهاند.
ما هنوز نتوانستهایم، پیام اهلبیت(ع) را برای بشریت برسانیم. سه مناسبت فاطمیه، غدیر و محرم، بهترین و طلاییترین فرصت برای معرفی اهلبیت(ع) است.
همین راهپیمایی اربعین حسینی که بیست تا بیست و پنج میلیون نفر از اقصینقاط عالم در آن جمع میشوند، فرصت مناسبی است که اهلبیت(ع) به دنیا معرفی شوند.
ما باید اهلبیت(ع) را برای مردم معرفی کنیم. همانطور که خودشان فرمودهاند: «لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»؛ اگر مردم زیباییهای سخن ما را میدانستند، حتماً از ما پیروی میکردند.
□
در پایان، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی حوادث شهادت حضرت زهرا(س) در جامعه اسلامی و تأثیرات امروزه آن را برای ما بفرمایید.
پیامدی از این بالاتر که بعد از رحلت پیامبر(ص)، علی(ع) به انزوا کشیده شود؟پیامدی از این بالاتر که سقیفه در مقابل غدیر قرار بگیرد؟
مگر پیامبر اکرم(ص) قضیه خلافت را وقتی که آیه «وَأَنذِر عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ»؛ و خویشاوندان نزدیکت را هشدار ده(شعراء، آیه ۲۱۴) نازل شد، بهروشنی بیان نکردند؟
مگر پیامبر اکرم(ص) در غدیر، در حضور یکصد و بیست هزار نفر، بنا بهگفته «سبطبن جوزی»، معروف به «یوسفبن قِزاوغلیبن عبدالله البغدادی» (۶۵۴-581 هجری) در صفحه 37 کتاب «تذکرةالخواص»، علی(ع) را بهعنوان خلیفه تعیین نکرد؟
مگر ایشان در مرضالموت نفرمودند: «ائتونی بِدَواةٍ وَکَتِفٍ (أو قرطاس) أَکتُب لَکُم کِتاباً لَن تَضِلّوا بَعدَهُ أَبَداً»؛ قلم و کاغذ بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید!!
خلیفه دوم مانع شد و آن اهانت را مرتکب شدند.
مسأله خلافت حضرت امیر(ع)، مسأله سادهای نیست که بتوانیم از کنار آن بگذریم. تمام این وصایا، سفارشها و تأکیدهای مکرر پیامبر اکرم(ص) نسبت به خلافت، وصایت و جانشینی امیرالمؤمنین(ع) بود؛ اما چه شد که بعد از رحلت پیامبر، عدهای به سقیفه بنیساعده رفتند؟
چرا خواص این اجازه را به خودشان دادند که هنوز پیکر پیامبر به خاک سپرده نشده، به دنبال قدرتطلبی بروند؟
پیامدهای عمل نکردن به سخنان پیامبر اکرم(ص) در سقیفه خود را نشان داد. برخی میگویند: امام حسین(ع) در روز سقیفه شهید شد و این سخن، سخنی عالمانه و درست است که سیدالشهدا(ع) در روز سقیفه به شهادت رسید.
قضایای دیگری هم هست که اکنون نمیخواهم وارد آنها شوم. پیامدها، پیامدهای بسیار بسیار تلخ بوده و متأسفانه باید بگویم تا روز قیامت، این پیامدها بر عالَم اسلام و مسلمانان باقی خواهد ماند.