حقیقت را از چه کسی بپرسیم؟
اسناد تاریخی و روایی معتبر اهلسنت، از نخستین منابع حدیثی تا کتب تحلیلی متأخر، همگی حاوی روایتهای تکاندهندهای از مظلومیت حضرت فاطمه(س) هستند.
حجتالاسلام والمسلمین محمدجعفر طبسی، کارشناس تاریخ و کلام اسلامی و از اساتید حوزه علمیه قم در این گفتوگو با رویکردی علمی، به بازخوانی این اسناد میپردازد و پرده از حقایقی برمیدارد که در طول تاریخ، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
□ مستندات اهلسنت درباره مظلومیت حضرت زهرا(س) چیست و چرا این روایات با وجود اهمیت تاریخی، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند؟
بسمالله الرحمن الرحیم؛ اللّهمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَابیها وَبَعلِها وبَنیها وَالسِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَددِ ما احْاطَ بِه عِلْمُکَ.
پرسش بسیار مناسبی را مطرح کردید. زمانی که کتابها و منابع کهن و قدیمی برادران اهلسنت را مطالعه میکنیم، زوایای مختلفی از مظلومیت حضرت زهرا(س) را میتوان مشاهده کرد.
بنده فقط نام برخی از این منابع معتبر را ذکر میکنم:
۱. صحیح بخاری (متوفای ۲۵۶)؛
۲. صحیح مسلم (متوفای ۲۶۱)؛
۳. الامامة والسیاسة ابنقتیبه (قرن سوم)؛
۴. المُصنّف ابن ابیشیبه (متوفای ۲۳۵)؛
۵. المُصنّف عبدالرزاق (متوفای ۲۱۱)؛
۶. تاریخ مدینه دمشق ابنعساکر شافعی (متوفای ۵۷۱)؛
۷. طبقات الکبری ابنسعد (قرن سوم)؛
۸. المستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری شافعی (متوفای ۴۰۵)؛
۹. المعجم الکبیر طبرانی (متوفای ۳۶۰)؛
۱۰. الاموال ابنزنجویه (قرن سوم)؛
۱۱. انسابالاشراف بلاذری (قرن سوم)؛
۱۲. تاریخ طبری (متوفای ۳۱۰)؛
۱۳. سیر اعلامالنبلاء ذهبی (متوفای ۷۴۸)؛
۱۴. الاستیعاب ابنعبدالبر مالکی (قرن پنجم)؛
۱۵. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید.
و دهها منبع دست اول دیگر از اهلسنت که به فضائل، مناقب و مظلومیت حضرت زهرا(س) پرداختهاند.
در میان این منابع، صحیح بخاری (متوفای ۲۵۶) و صحیح مسلم (متوفای ۲۴۱) از اهمیت ویژهای برخوردارند و تقریباً معاصر یکدیگر بودند؛ اما علمای اهلسنت بخاری را بر مسلم مقدم میدانند و این برتری صحیح است.
بخاری روایتی را نقل میکند که واقعاً شگفتآور است. گاهی با خود میاندیشم که چه شد که بخاری این روایت را نقل کرد و واقعاً درشگفتم. تعجب از این است که بخاری روایتهای شگفتانگیزی از جمله غصب فدک، خشم حضرت فاطمه(س) بر خلیفه اول و نماز خواندن امیرالمؤمنین(ع) بر پیکر حضرت زهرا(س) را نقل کرده است.
این پاسخی است، به کسانی که هر ساله با پخش کلیپهایی ادعا میکنند که خلیفه اول بر پیکر حضرت فاطمه(س) نماز خوانده است. نکات دقیق دیگری نیز توسط بخاری در قرن سوم نقل شده است.
باید تأکید کنم که خلیفه اول اجازه نیافت، بر جنازه حضرت فاطمه(س) نماز بخواند و این مطلب ریشه در صحیح بخاری دارد.
به نظر بنده چند سؤال مهم وجود دارد که برادران اهلسنت باید به دور از تعصب به آنها پاسخ دهند:
نخست: علت دفن شبانه که ریشه در صحیح بخاری دارد؛
دوم: خشم و غضبی که بخاری نقل میکند؛
سوم: روایت «فَلَم تُکَلِّمهُ حتّی تُوفیَت».
خود بخاری نقل میکند که حضرت فاطمه(س) ششماه پس از رحلت پیامبر(ص) زنده بودند؛ یعنی ایشان بهمدت ششماه حتی یک کلمه با خلیفه اول سخن نگفتند. این موضوعی است که برادران اهلسنت باید درباره علت و چرایی آن تأمل و تفکر کنند.
□ بعضیها بحث هجوم به درِ خانه حضرت زهرا(س) را افسانه میدانند؛ روایت هجوم به خانه حضرت علی(ع) در منابع اهلسنت چگونه ثبت شده و اعتبار تاریخی این اسناد تا چه حد است؟
شیوه بنده این است که در ایام فاطمیه، میان دو گروه اهلسنت و وهابیت تفکیک قائل میشوم.
اهلسنت محال است که قضیه حمله به درِ خانه أمیرالمؤمنین(ع) را انکار کنند؛ اما وهابیت هیچ مسألهای را نسبت به فاطمه زهرا(س) قبول نمیکنند.
ما طرف حسابمان اهلسنت نیست؛ اینها عاشق، دوستدار و محب اهلبیت(ع) هستند؛ لذا به اینها عرض میکنم که کاری نکنید که تکفیریها از نام شما سوءاستفاده کنند.
بنده از کتاب «المصنف ابن ابیشیبه» و مسند جناب بخاری، در مورد بحث هجوم به درِ خانه امیرالمؤمنین(ع) و اتفاقات شهادت، نکاتی را نقل میکنم. سند این مطلب و راویان را تکتک بررسی کردهام و تمام این روایان از لحاظ رجالی اهلسنت مورد اعتماد و ثقه هستند.
قضیه هجوم به خانه اهلبیت(ع) در این منابع معتبر اهلسنت نقل شده است:
ابن ابیشیبه در المصنف، جلد ۸، صفحه ۵۷۲؛
ابنقتیبه (متوفای ۲۷۶) در الامامة والسیاسة، جلد ۱، صفحه ۱۹؛
بلاذری (قرن سوم) در کتاب انسابالاشراف، جلد ۱، صفحه ۵۶۸؛
طبری در تاریخ خود، جلد ۱، صفحه ۴۴۳؛
ابنعبدالبر مالکیمذهب در الاستیعاب، جلد ۳، صفحه ۹۷۵.
نکته جالب اینجاست که این افراد نقل کردهاند و حاشیه هم نزدهاند که مثلاً این قضیه دروغ است یا مجعول است.
حال سؤال اینجاست که آیا سکوتشان درباره این قضیه، خود دلیل بر صحت این واقعه نیست؟
پس اهلسنت هجوم مسلحانه- تأکید میکنم مسلحانه و برای این تأکید دلیل دارم- را برای اخذ بیعت انکار نمیکنند؛ اما وهابیون تکفیری ریشه این قضیه را میزنند و قبول نمیکنند.
□ علت این حجم از خباثت و تقابل جریان وهابیت با روایات مربوط به اهلبیت(ع) چیست؟
ناصبی بودن شاخ و دُم ندارد. ما حساب وهابیت را از حساب تمام مسلمانها جدا میدانیم.
وهابیون و ناصبیها دشمن اهلبیت(ع) هستند؛ این دو گروه با اهلبیت(ع) زاویه داشته و تلاش میکنند، به یک شکلی این حوادث را دروغ جلوه دهند؛ پس لازمه ناصبی بودن این است که مظلومیت اهلبیت(ع) را پنهان کنند.
□ چرا حضرت فاطمه(س) بر دفن شبانه و مخفیانه خود تأکید داشتند و دلایل این وصیت خاص چه بوده است؟
مسأله دفن شبانه را جناب بخاری و مسلم نقل کردهاند. بعضی معتقدند که زیر آسمان کبود، کتابی صحیحتر از صحیح بخاری وجود ندارد. حالا این حرف درست است یا نه، بماند.
چگونه میتوان روایت دفن شبانه را که جناب بخاری و جناب مسلم نقل کردهاند، نادیده گرفت؟ اگر اعتراضی هست، به آنها وارد است، نه به ما که نقل میکنیم.
برخی افراد در ایام فاطمیه میگویند: این مباحث چون تنشزاست، نباید مطرح شود. بنده به این آقایان عرض میکنم: اشکال قبل از آنکه به ما وارد باشد، به بخاری و مسلم وارد است؛ چون آنها این مباحث را در هزارسال قبل یا بیشتر در کتابهایشان مطرح کردهاند؛ پس اشکال را به آنها وارد کنید، نه به ما.
البته ما این شیوه را قبول نداریم. هرگز در بیانمان اصرار به اسائه ادب نمیکنیم. گرچه دیگران به بزرگان ما اسائه ادب کردند؛ ولی ما چنین کاری نمیکنیم.
قضیه دفن شبانه را آقایان اهلسنت از بخاری نقل کردهاند. آیا بنده حق دارم در ایام فاطمیه این سؤال را از جناب بخاری بکنم: شمایی که روایت دفن شبانه را آوردهاید، چرا از خودتان سؤال نکردید که پیامبر اکرم(ص) یک دختر بیشتر نداشت؟ قاعده اقتضا میکرد که مدینه در آن روز، زیر و رو شود؛ یعنی یک تشییع جنازه مفصلی برای فاطمه اطهر(س) برگزار گردد.
جناب بخاری! شما از خودتان سؤال کردید که علت دفن شبانه چیست؟ حالا ایشان بیان نکرده که وصیت خود فاطمه اطهر(س) به امیرالمؤمنین(ع) بوده؛ اما چه کنم که بزرگان اهلسنت میگویند که دفن شبانه به این خاطر بوده که «فَلَمَّا تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَابَکْرٍ»؛ چرا علی(ع) به ابوبکر اطلاعی نداد؟
حالا چرا اطلاع ندادند؟ آیا واقعاً قضایا، قضایای شخصی میان خلیفه و فاطمه زهرا(س) بوده؟ که نمیتواند باشد؛ آیا قضایای شخصی میان امیرالمؤمنین(ع) و خلیفه اول بوده؟ این هم که اصلاً نمیتواند باشد. پس باید دید چه چیزهایی پشت پرده بوده که این قضایا رخ داده است.
جناب عبدالرزاق یمنی (متوفای ۲۱۱) که شخصیت برجستهای نزد اهلسنت است، در کتاب «المصنف»، جلد ۳، صفحه ۵۳۱، حدیث ۶۵۴ روایتی را نقل میکند که «إنَّ الزَّهراءَ(س) أوصَت عَلِیّاً أن یَدفِنَها لَیلاً؛ لئلا یصلی علیها ابوبکر»؛ اینها مطالبی است که وهابیون پنهان میکنند.
اهمیت دستور حضرت فاطمه(س) به امیرالمؤمنین(ع) برای دفن شبانه را باید دقیق بررسی کرد.
چرا باید شبانه دفن میشدند؟ علت «لئلا یصلی علیها ابوبکر» است و این حرف بسیار مهمی است.
عبدالرزاق که در اوایل قرن سوم میزیست و به آن حوادث نزدیک بوده، این حدیث را نقل میکند که دفن شبانه انجام شود تا خلیفه مسلمین در تشییع جنازه ایشان حاضر نشوند.
ما واقعاً مطالبهگر هستیم و حق داریم، این سؤالها را مطرح کنیم. نسل جدید از وقایع آن روز واقعاً بیخبر است. خداوند رحمت کند مرحوم استاد بنده، آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی را! ایشان در یکی از سالها که ایام فاطمیه را احیا کرده بودند (این مسأله را خود ایشان برای من بدون واسطه نقل کردند)، فرمودند: شخصی قبل یا بعد از درس آمده و اعتراض کرده که «دیروز در منزل شما، منبری سخنان تحریکآمیز میگفت.» ایشان میفرمودند: بهقدری ناراحت شدم و گفتم: «اگر این مباحث اکنون روی منبر بیان نشود، نسل فعلی ما چه زمانی میخواهد باخبر شود؟».
از آن طرف، وهابیون به همه چیز ضربه میزنند. روایت دروغی از ابنسعد در «طبقات الکبری» نقل میکنند - که من این را در جایی مفصل بحث کردهام- که خلیفه اول درِ خانه را زد، علی(ع) در را باز کرد و به حضرت زهرا(س) گفت: خلیفه آمده و میخواهد، عذرخواهی کند. میگویند: خلیفه وارد شد و با فاطمه زهرا(س) صحبت کرد «فتراضاها فرضیت/ خلیفه اول، حضرت زهرا(س) را راضی کرد و ایشان راضی شدند». این یعنی باید بساط فاطمیه را جمع کنیم؟ میگویند: «فرضیت» است؛ اگر «فرضیت» است، پس احیای فاطمیه برای چیست؟
این روایات دروغ را شبکههای منحط وهابیت مرتب نقل میکنند. آنها توجه ندارند که راوی این روایت اصلاً در زمان خلیفه اول نبوده است. ایشان متوفای ۱۰۳یا ۱۰۶ بوده و به اعتراف اهلسنت، «شعبی» در زمان خلیفه دوم متولد شده است. پس چگونه میتواند این روایت را نقل کند؟
ادامه دارد...