با اهل قلم (1)
حرامخواری قلمی
برخی از صاحبان قلم در پی نامند و نان.
هرجا به این دو ساحل برسند، لنگر میاندازند.
هرگاه به صخرههای نقد برخورد کنند، بیخیال و نرم از کنار آنها میگذرند، با مواج هم آشنایند و در موجسواری مهارت دارند، بالا و پایین میروند؛ ولی سرشان زیر موج نمیرود.
برخی نیز آثاری سرقتشده را عرضه میکنند و به مشتریهای بیخبر میفروشند. بعضی هم آثار دیر هضم دارند، یا شعر و قصّه و مقالههایشان دهانپرکن است، کمخاصیّت، پرحجم و بیمغز، با عناوین بزرگ و محتوایی حقیر و صغیر.
آیا برای تأمین معاش، باید با فرهنگ جامعه بازی کرد و به قاچاق شعر و دزدی مضمون و سوژه و سرقت ردیف و قافیه و اختلاس مطالب و مقالات پرداخت؟
آیا این نوعی حرامخواری نیست؟
میگویند: همه که تولیدکننده نیستند. عوامل توزیع و واسطهها هم برای بازاریابی لازم است. دزدی قالب و محتوا را صنعت مونتاژ نام مینهند و بههمین حدّ از خودکفایی اکتفا میکنند.
برخی هم در محافل ادبی و جشنوارهها و سمینارها و همایشها به دستفروشی و دورهگردی میپردازند و دلباخته اطلاعیههای فراخوانند.
کاش بازار سرقت ادبی تخته شود و با اختلاسکنندگان علمی و پژوهشی برخوردی جدیتر و بازدارنده کنند تا اینگونه حرامخواران، دستاورد علمی و فکری دیگران را بهنام خود به ثبت نرسانند.
کاش حرامخواری قلمی هم، جزء مکاسب محرّمه محسوب میشد!
ادامه دارد...