printlogo


printlogo


عطر یار - شماره 822
سلام بر صاحب عزا

سلام فاطمیه باز پر زدم به هوایت
سلام بر تو و بر اشک‌های صاحب عزایت
سلام صاحب عزا جان فدای بغض گلویت
سلام صاحب عزا جان فدای سوز صدایت
نشسته‌اند دو تا چشم من گرسنه و تشنه
به پای سفره‌ی اشکت به شوق آب و غذایت
دوباره گرد یتیمی گرفته آینه‌ات را
غبار چادر خاکی نشسته روی عبایت
گدا رسیده و سوگند می‌خورد که بمیرد
اگر تو روضه بخوانی شبی برای گدایت
طناب بسته شده دور دست‌های علی(ع) را
بیا که باز کنی با ظهور عقده‌گشایت
نوشته‌اند که زهرا(ع) میان آن در و دیوار
ز سوز سینه دعای ظهور خوانده برایت