printlogo


printlogo


بازخوانی زعامت آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری(قد) در بستر تحولات تاریخی و سیاسی ایران

یکصدسالگی تأسیس حوزه علمیه قم، فرصتی است برای تأملی دوباره بر نقش برجسته و تأثیرگذار علمای دین در هدایت جامعه اسلامی و حفظ آموزه‌های دینی. آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری، به‌عنوان مؤسس حوزه علمیه قم، نه‌تنها در ساختاردهی و احیای نهادهای دینی آن دوره، نقشی حیاتی ایفا کرد؛ بلکه با دوراندیشی و درک عمیق از شرایط پیچیده داخلی و جهانی، توانست حوزه را از بحران‌های مختلف نجات دهد.
حجت‌الاسلام والمسلمین سعدی در سخنانی، با نگاهی عمیق به دوران زعامت آیت‌الله‌العظمی حائری(قد)، بر اهمیت شناخت صحیح وقایع تاریخی آن دوران و تحلیل جایگاه علمای دینی در مقابله با بحران‌های سیاسی و اجتماعی تأکید می‌کند. وی در این سخنرانی، به بررسی مفهوم بازسازی و سیاست پرداخته و نقشی را که علمای دین در هدایت جامعه و حفظ ارزش‌های اسلامی ایفا کرده‌اند، تبیین می‌کند.
همچنین با مروری بر بحران‌های داخلی و جهانی زمانه، از جمله جنگ‌های جهانی، تحولات مشروطه، به قدرت رسیدن رضاشاه و همچنین دخالت‌های خارجی در ایران، جایگاه آیت‌الله‌العظمی حائری به‌عنوان عالم صالح و سیاست‌مداری هوشمند برجسته می‌شود.
ابتدا لازم است از برگزارکنندگان سلسله نشست‌های یکصدمین سالگرد بازتأسیس حوزه علمیه قم تشکر کنم. این برنامه‌ها، علاوه بر بزرگداشت این رویداد تاریخی، امید است به تداوم و گسترش مفاهیم ارزشمند آن کمک کند.

  اهمیت شناخت وقایع دوران شیخ عبدالکریم حائری(قد)
موضوع زعامت آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری و بازسازی حوزه علمیه قم، از جمله مباحث مهمی است که باید با دقت به آن پرداخته شود. این دوران، از جنبه‌های مختلف دارای اهمیت است و باید با نگاه دقیق به شرایط زمانی و اجتماعی آن دوره تحلیل شود.

  موانع درک صحیح از شرایط تاریخی
فاصله زمانی و نگرش‌های خاص یا محدود گاه باعث می‌شود که قضاوت‌های نادرستی درباره علمای گذشته صورت گیرد. بدون شناخت درست از شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوره، هرگونه قضاوت ممکن است، ناقص و ناعادلانه باشد و آثار مضر اجتماعی و علمی را به‌دنبال داشته باشد.

 ضرورت بازسازی و بررسی دقیق دوران زعامت آیتالله حائری
برای جلوگیری از شک و شبهه درباره موقعیت و عملکرد علمای برجسته، بازسازی و تحلیل دقیق صحنه تاریخی ضروری است. قضاوت درباره علمای بزرگ نباید بر اساس تصورات نادرست یا پیش‌داوری‌ها صورت گیرد؛ بلکه باید مبتنی بر واقعیت‌های تاریخی و شرایط زمانی باشد.
بنابراین تلاش برای بازسازی و بررسی منصفانه دوران آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری، به ما کمک می‌کند تا از قضاوت‌های نادرست جلوگیری کنیم و نقشی مثبت در حفظ و تداوم ارزش‌های حوزه علمیه قم ایفا کنیم.

 بررسی واژههای بازسازی و سیاست در تحلیل دوران شیخ عبدالکریم حائریواژه اول: بازسازی
مقصود از بازسازی در این بحث، بازسازی صحنه تاریخی و شرایطی است که شخص مورد بررسی در آن زندگی کرده است. برای تحلیل هر شخصیت تاریخی، ضروری است که آن فرد را در شرایط زمانی و مکانی خود قرار دهیم.
این شرایط شامل مجموعه‌ای از عوامل همچون:
• محیط اجتماعی و سیاسی: فرد در یک جامعه، خانواده و ساختار سیاسی خاصی زندگی می‌کند.
• عوامل اقتصادی، دینی و فرهنگی: این عناصر نیز تأثیر مستقیم بر زندگی و شخصیت فرد دارند.
• بحران‌ها و فرصت‌های زمانی: اوضاع جهانی و شرایط خاص هر دوران بر تصمیمات و رفتارهای افراد مؤثر است.
بنابراین، بدون در نظر گرفتن این عوامل مؤثر، تحلیل یک شخصیت ناقص و نادرست خواهد بود. جای تأسف اینجاست که گاهی این نوع بازسازی در بررسی زندگی بزرگان دینی مثل امامان اهل‌بیت(ع) نیز انجام نمی‌شود. برای مثال، زمانی که درباره امام موسی‌کاظم(ع) تحقیق می‌کنیم، تنها به نقل قول‌ها بسنده کرده و از بررسی دقیق شرایط زمانی و مکانی ایشان غافل می‌شویم.
واژه دوم: سیاست
کلمه سیاست امروز بار معنایی خاصی پیدا کرده است که نیاز به بازنگری دارد. این بازنگری، نه نوآوری جدید؛ بلکه برگرفته از فرهنگ و دین اسلام است. از دیدگاه اسلامی، سیاست به‌معنای اداره امور جامعه برای رسیدن به اهداف الهی است.
بنابراین، سیاست محدود به دولت‌داری یا حاکمیت رسمی نیست. حتی فردی که در خانه یا محیط شخصی خود مسئولیت اداره امور خانواده را به عهده دارد، شخصیتی سیاسی محسوب می‌شود. به‌همین دلیل، پیامبران نیز با وجود اینکه به قدرت ظاهری نرسیدند، همواره افراد سیاسی بوده و الگوی سیاست برای ما هستند.
این نگاه به سیاست نشان می‌دهد که:
• ائمه معصومین(ع) همگی شخصیت‌های سیاسی بوده‌اند.
• علمای صالح نیز همواره در سیاست نقش‌آفرینی کرده‌اند. به‌عنوان نمونه، نمی‌توانیم بگوییم شخصیت‌هایی چون شیخ مفید یا سیدمرتضی(ره) افراد سیاسی نبوده‌اند؛ بلکه آنان همواره در صحنه سیاست حضور داشته‌اند.
بنابراین، برای تحلیل صحیح شخصیت‌های بزرگان دینی و علما، باید به بازسازی شرایط تاریخی و بازنگری در معنای سیاست بپردازیم تا قضاوت‌های ما دقیق و منصفانه باشد.

  نقش علمای دینی در اداره جامعه و تحلیل دوران شیخ عبدالکریم حائریتقیه در مکتب اهلبیت(ع)؛ یک سیاست راهبردی
تقیه در مکتب اهل‌بیت(ع) به‌عنوان یک سیاست راهبردی برای حفظ جامعه از خطرات مورد استفاده قرار می‌گیرد. برخلاف تصور عمومی که فکر می‌کنند، تقیه به‌معنای دوری از سیاست است، در حقیقت راه‌حلی برای مواجهه با مشکلات و برون‌رفت از بحران‌ها محسوب می‌شود.
بنابراین، می‌توان این سؤال را مطرح کرد که آیا عالم صالحی وجود دارد که غیرسیاسی باشد؟ پاسخ به این پرسش واضح است؛ هر عالمی که نقش انبیا و اوصیا(ع) را ایفا می‌کند، به‌نوعی در سیاست دخیل است. عالم صالح هیچ‌گاه از تلاش برای اجرای احکام الهی دست برنمی‌دارد.

  نگاه یکپارچه به حوزه علمیه و نقش علمای سیاسی
تقسیم حوزه علمیه به جناح‌های مختلف سیاسی و غیرسیاسی اشتباه است. همه علمای دینی در طول تاریخ به دنبال اجرای احکام خداوند بوده‌اند؛ حتی اگر در مسائل جزئی و روش‌های اجرایی با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند. برخی ممکن است، امکانات و شرایط را برای اجرای احکام الهی مناسب بدانند و برخی دیگر شرایط را نامناسب تشخیص دهند؛ اما همه بر ضرورت اجرای این احکام اتفاق نظر دارند.

 دوران بحرانی شیخ عبدالکریم حائری؛ چالشهای داخلی و خارجی
دوران شیخ عبدالکریم حائری(قد) از بحرانی‌ترین دوره‌های تاریخ ایران محسوب می‌شود. با اینکه فاصله زمانی میان ما و آن دوره باعث شده تا بسیاری از مشکلات آن زمان را به‌خوبی درک نکنیم؛ اما اوضاع پیچیده داخلی و خارجی در زمان ایشان بسیار جدی بوده است.

  شرایط جهانی در دوران شیخ عبدالکریم حائری(قد)
• جنگ جهانی اول که تأثیرات گسترده‌ای بر خاورمیانه داشت.
• تفکیک خلافت عثمانی که به تضعیف جهان اسلام منجر شد.
• جنگ جهانی دوم (۱۹45-۱۹39) و تغییرات گسترده جغرافیایی و سیاسی.
• توافق ساکس-پیکو (۱۹۱۷) که باعث تقسیم منطقه خاورمیانه بین قدرت‌های غربی شد.
• اعلامیه بالفور (۱۹۱۷) که زمینه‌ساز تشکیل دولت یهودی در فلسطین شد.
• اشغال عراق توسط انگلیس و قیام بیستم عراق که اثرات گسترده‌ای بر منطقه داشت.
• ظهور کمونیسم در سال ۱۹۱۷ و تأثیرات آن بر جهان.
این وقایع خارجی به‌شدت بر اوضاع داخلی ایران و به‌ویژه حوزه علمیه و تصمیمات شیخ عبدالکریم حائری تأثیر گذاشت؛ از این‌رو، نمی‌توان شیخ عبدالکریم را بدون در نظر گرفتن این عوامل بیرونی تحلیل کرد.
بنابراین دوران شیخ عبدالکریم حائری، دوران بحرانی‌ای بود که تحت تأثیر تحولات جهانی و مشکلات داخلی قرار داشت. شیخ عبدالکریم حائری، با اتخاذ رویکردی سیاسی و هوشمندانه، تلاش کرد تا از این شرایط سخت عبور کند و حوزه علمیه را حفظ نماید. علمای دینی همواره به‌عنوان سیاست‌گذاران واقعی جامعه اسلامی بوده‌اند و نقش آن‌ها در تاریخ غیرقابل انکار است.

  مسائل داخلی ایران و تأثیرات آن بر حوزه علمیه در دوران شیخ عبدالکریم حائریبحرانهای داخلی ایران؛ از مشروطه تا به قدرت رسیدن رضاشاه
دوران شیخ عبدالکریم حائری در ایران، علاوه بر بحران‌های جهانی، با مجموعه‌ای از بحران‌های داخلی نیز همراه بود که بر عملکرد حوزه علمیه و علمای دینی تأثیر مستقیم داشت. از جمله مهم‌ترین این بحران‌ها، نهضت مشروطه، توافقنامه انگلیس و روس برای تقسیم ایران و به قدرت رسیدن رضاشاه پهلوی بود. هریک از این حوادث، به‌شکلی در تغییر فضای سیاسی و اجتماعی ایران و همچنین جهت‌گیری‌های علما، به‌ویژه شیخ عبدالکریم حائری، نقش داشت.

  مشروطه و پیامدهای آن
نهضت مشروطه که از سال ۱۲۸۵ شمسی آغاز شد، به دنبال ایجاد حکومت قانون و محدود کردن قدرت استبدادی قاجار بود. علمای بزرگی همچون میرزای نائینی(قد) که کتاب معروف خود «تنبیه‌الامه و تنزیه‌الملة» را در دفاع از مشروطه نوشت، در این نهضت نقشی اساسی داشتند. با این حال، مشروطه با چالش‌های جدی داخلی مواجه شد:
• اختلاف گروه‌های درونی: یکی از مشکلات مهم نهضت مشروطه، اختلاف نظرها و تفاوت انگیزه‌ها و اهداف گروه‌های مختلف بود؛ درحالی‌که برخی علما به دنبال تحکیم اسلام در برابر استبداد بودند، روشن‌فکران غرب‌زده و مخالفان دخالت دین در سیاست، خواهان پیاده کردن نظام‌های غربی بودند.
• انحراف از مسیر اصلی: با شروع مشروطه و پیاده‌سازی آن، اختلافات میان گروه‌ها آشکارتر شد. امام خمینی(قد) در تحلیل خود از شکست نهضت مشروطه، عوامل متعددی از جمله نفوذ مستبدان، غفلت علما و دخالت بیگانگان را بیان می‌کند.

  توافقنامه انگلیس و روسیه و تقسیم ایران
یکی از مسائل تأثیرگذار بر حوزه علمیه و جامعه ایران، توافقنامه انگلیس و روسیه بود که به‌موجب آن، ایران به دو منطقه تحت نفوذ این دو قدرت خارجی تقسیم شد؛ شمال کشور به روسیه و جنوب به انگلیس داده شد. این تقسیم ناعادلانه، تأثیرات زیادی بر امور داخلی کشور، به‌ویژه در نهادهای دینی و علمی داشت.

  به قدرت رسیدن رضا شاه و اجرای سیاستهای استبدادی
با روی کار آمدن رضاشاه پهلوی، ایران وارد مرحله‌ای جدید از استبداد و دیکتاتوری شد. رضاشاه به‌عنوان پرچمدار نقشه‌ای که توسط قدرت‌های خارجی برای منطقه طراحی شده بود، در داخل کشور شروع به سرکوب علما و محدود کردن فعالیت‌های دینی کرد. از جمله سیاست‌های وی، می‌توان به اجرای سربازی اجباری اشاره کرد که باعث مهاجرت علمای اصفهان در سال ۱۳۰۶ شد. این سیاست‌ها تأثیرات عمیقی بر حوزه علمیه قم و مواضع شیخ عبدالکریم حائری(قد) داشت.

  تبعید علمای نجف به ایران
در همین دوران، تبعید علمای نجف توسط فیصل به ایران رخ داد. این علما پس از تبعید، در قم مستقر شدند که این موضوع نیز، تأثیرات بسیاری بر فضای دینی و علمی قم داشت.

  شهادت شیخ فضلالله نوری و پیامدهای آن
یکی از مهم‌ترین وقایع دوران مشروطه، اعدام شیخ فضل‌الله نوری(ره) بود. شیخ فضل‌الله به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین مجتهدین و علمای مشروطه‌خواه، تحت عنوان افساد فی‌الارض محکوم به اعدام شد. این حادثه به‌معنای عمیق‌تری از صرفاً اعدام یک عالم دینی بود. امام خمینی(قد) شهادت شیخ فضل‌الله را نقشه‌ای برای بی‌اعتماد کردن مردم نسبت به دین و جدایی روحانیت از مردم می‌داند.
این اعدام نه‌تنها به‌معنای پایان زندگی یک عالم بزرگ بود؛ بلکه باعث شد، دیوار بی‌اعتمادی میان مردم و روحانیت ایجاد شود؛ دیواری که به‌آسانی قابل از بین بردن نبود و تأثیرات عمیقی بر نقش روحانیت در سیاست و جامعه داشت. نهضت مشروطه با همه پیچیدگی‌ها و مشکلاتش، سایه‌ای تلخ بر تاریخ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران انداخت. درنتیجه تحولات داخلی ایران در دوران شیخ عبدالکریم حائری، از نهضت مشروطه تا به قدرت رسیدن رضاشاه و تأثیرات خارجی همچون توافقنامه‌های استعماری، باعث شد تا حوزه علمیه قم و علمای دینی در مسیرهای متفاوت و پیچیده‌ای قرار گیرند. سیاست‌های استبدادی، تقسیم ایران و سرکوب علمای دینی، همه تأثیراتی ماندگار بر حوزه‌های علمیه و جهت‌گیری‌های آنان به‌جا گذاشت.

  هرج و مرج و جستجوی منجی
وقتی جامعه دچار هرج و مرج می‌شود، مردم به دنبال یک منجی می‌گردند تا آنان را از وضعیت دشوار خارج کند. در چنین شرایطی، مردم نیاز به کسی دارند که نظم و امنیت را بازگرداند.

  تزلزل جایگاه روحانیت
روحانیت همواره به‌عنوان رهبر معنوی و اجتماعی جامعه شناخته می‌شد؛ اما با تزلزل جایگاه آن، دیگر اعتبار و اعتماد گذشته را در میان مردم ندارد. این کاهش اعتماد، روحانیت را از رهبری جامعه دور می‌کند و مردم به‌تدریج به دنبال جای‌گزینی برای این نقش خواهند بود.

  روی کار آمدن رهبران بیگانه با فرهنگ جامعه
در صورتی که جایگاه رهبری صالح از دست برود، افرادی به رهبری جامعه خواهند رسید که هیچ سنخیتی با فرهنگ و دین آن جامعه ندارند. این مسأله خطر بزرگی برای هویت فرهنگی و دینی یک جامعه محسوب می‌شود.

  زاویهگیری نسبت به دین و ناامیدی مردم
با تشدید اختلافات میان روحانیون و کاهش اعتماد مردم به آ‌نها، مردم نسبت به دین و حاکمیت نیز زاویه می‌گیرند. این زاویه‌گیری می‌تواند به ناامیدی از دین و حتی عدم تمایل به پیروی از روحانیون بینجامد.

  باز شدن درهای کشور به سمت فرهنگ غرب
تحولات فرهنگی در ایران، به‌ویژه در دوران مشروطه، باعث شد که مردم ایران به‌تدریج فرهنگ بومی خود را نادیده بگیرند و به دنبال جای‌گزین‌هایی از غرب باشند. این روند به تغییر بنیادی در تفکر، قلب و روح مردم ایران انجامید که با ساختارهای فرهنگی و حقوقی کشور سازگار نبود.

  رضاشاه؛ بخشی از نقشه غربر
ضاشاه نه یک رهبر خودجوش؛ بلکه بخشی از نقشه‌ای بود که غرب برای جهان اسلام و به‌ویژه ایران طراحی کرده بود. رضاشاه مجری برنامه‌هایی بود که از قبل برای ایران در نظر گرفته شده بود تا این کشور را از لحاظ فرهنگی و اجتماعی به سمت غرب‌زدگی سوق دهد.

  پازل مشابه در منطقه؛ آتاتورک، رضاشاه و اماناللهخان
در همان دوره که رضاشاه در ایران به قدرت رسید، آتاتورک در ترکیه و امان‌الله‌خان در افغانستان نیز به صحنه سیاسی آمدند. هرسه این شخصیت‌ها، تحت تأثیر برنامه‌های غربی برای تغییر فرهنگ و سیاست‌های کشورهای اسلامی قرار داشتند و هرکدام به شیوه‌ای مشابه، مجری تغییرات اساسی در کشور خود بودند.
آتاتورک به‌عنوان پیشرو در این تحولات، توانست حتی حروف عربی را از خط ترکیه حذف کند و الفبای لاتین را جای‌گزین کند. او و دیگر رهبران منطقه‌ای به دنبال تغییرات سریع و بنیادی در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی کشورهای خود بودند.
امان‌الله‌خان، پادشاه افغانستان نیز که به دنبال مدرنیزاسیون سریع کشورش بود، با تأثیر از آتاتورک، سیاست‌های مشابهی را در افغانستان پیاده کرد؛ اما این سیاست‌ها منجر به نارضایتی عمومی و قیام‌های مردمی شد. امان‌الله‌خان، همچون آتاتورک و رضاشاه، بخشی از نقشه‌ای بود که غرب برای تغییر بنیادین کشورهای اسلامی طراحی کرده بود.

  دوران رضاشاه؛ سیاستهای فرهنگی و نقش شیخ عبدالکریم حائری
دوران رضاشاه را می‌توان به دو مرحله اصلی تقسیم کرد. در مرحله نخست، رضاشاه تلاش کرد، با اجرای طرح‌های عمرانی و برخی اقدامات اقتصادی، خود را در جامعه جا بیندازد و مقبولیت عمومی کسب کند؛ اما هدف اصلی او از این اقدامات، آماده‌سازی بستر برای تغییرات فرهنگی بود. به‌عقیده بسیاری، کار اصلی رضاشاه در عرصه فرهنگ اتفاق افتاد؛ جایی که او به‌شدت تلاش کرد، فرهنگ اسلامی را در ایران تضعیف و از بین ببرد.

  تلاش برای تضعیف فرهنگ اسلامی و جایگزینی آن با فرهنگ غربی
 رضاشاه در پی از بین بردن آداب و رسومی بود که نشان‌دهنده عفت، حیا و ادب ایرانی- اسلامی بود. شخصیت او به‌عنوان یک حاکم خون‌ریز و سرکوب‌گر برای بسیاری آشکار شد؛ به‌ویژه در جریان سرکوب قیام مسجد گوهرشاد، این ویژگی‌های خشن او نمایان‌تر شد. برای علما، از جمله شیخ عبدالکریم حائری، شخصیت واقعی رضاشاه در این رویداد به‌وضوح روشن شد.

  نقش شیخ عبدالکریم حائری در مقابله با رضاشاه
 نقش شیخ عبدالکریم حائری را می‌توان در چند نکته اساسی بررسی کرد. برخی او را مؤسس حوزه علمیه قم می‌دانند؛ اما در واقع، حوزه علمیه قم سابقه طولانی داشته و از قرون اولیه هجری فعالیت داشته است. شیخ عبدالکریم با تأسیس مجدد حوزه علمیه، کار جدیدی نکرد؛ بلکه نقش اصلی او در محوریت دادن به این حوزه بود. او توانست علمای بسیاری را گرد خود جمع کند و حوزه قم را به مرکز علمی بزرگ تبدیل نماید.

  تربیت نیروهای برجسته توسط شیخ عبدالکریم
 یکی دیگر از خدمات برجسته شیخ عبدالکریم(قد) تربیت نیروهای جوان و توانمند برای حوزه علمیه بود. از شاگردان برجسته او می‌توان به امام خمینی، آیت‌الله گلپایگانی، آیت‌الله عراقی(قد) و دیگر بزرگان اشاره کرد. تربیت این نیروها از مهم‌ترین خدمات شیخ عبدالکریم در تاریخ معاصر ایران محسوب می‌شود.

  نقشهای شیخ عبدالکریم حائری در تاریخ معاصر حوزه علمیه قم و مواجهه با رضاشاه
شیخ عبدالکریم حائری، یکی از شخصیت‌های برجسته در تاریخ معاصر ایران، نقشی کلیدی در حفظ و توسعه حوزه علمیه قم ایفا کرده است. بررسی دقیق فعالیت‌ها و تصمیمات او در دوران رضاشاه، به‌خصوص در مواجهه با سیاست‌های سرکوب‌گرانه و ضددینی این پادشاه، حاکی از مدیریتی بادرایت و شناختی عمیق از شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوران است.
۱. نقش شیخ عبدالکریم در تقویت تشکیلات حوزه علمیه قم
شیخ عبدالکریم دارای ذهنیتی تشکیلاتی بود و این ویژگی در مدیریت و ساختاردهی به حوزه علمیه قم به‌خوبی نمایان شد. او نه‌تنها به تدریس و تربیت طلاب پرداخت؛ بلکه به ضرورت ایجاد ساختاری منظم برای مدیریت حوزه و بهبود کیفیت آموزشی نیز توجه داشت.
توجه به مدیریت طلاب و تغییر روش‌های آموزشی و توجه به زیرساخت‌ها
حاج شیخ با بررسی وضعیت حوزه‌های علمیه و نواقصی که در سیستم آموزشی آنها وجود داشت، به فکر اصلاح ساختار آموزشی افتاد. او از طریق برگزاری امتحانات برای طلاب و تغییر روش‌های تدریس، سعی کرد که علمی‌ترین و مؤثرترین شیوه‌ها را در این سیستم به‌کار گیرد.
او همچنین به ساخت و تعمیر مدارس و بهبود فضای آموزشی حوزه‌ها اهمیت داد. این اقدامات نشان می‌داد که شیخ به‌عنوان یک مدیر تشکیلاتی، به ساختار و سازماندهی حوزه علمیه فکر می‌کرد و در راستای تحقق این هدف‌ها تلاش می‌کرد.
۲. نقشهای اجتماعی و عامالمنفعه شیخ عبدالکریم
شیخ عبدالکریم حائری نه‌تنها به توسعه علمی و آموزشی حوزه علمیه توجه داشت؛ بلکه در فعالیت‌های اجتماعی نیز نقشی مؤثر ایفا کرد. او باور داشت که حوزه علمیه نباید تنها به تدریس و تحقیق محدود شود؛ بلکه باید در حل مشکلات اجتماعی مردم نیز دخیل باشد.
تأسیس بیمارستان و کتابخانه
از جمله کارهای او تأسیس بیمارستان و دارالکتب در قم بود. این اقدامات نشان می‌دهد که او به اهمیت ارائه خدمات اجتماعی در کنار آموزش علمی باور داشت و تلاش می‌کرد تا حوزه علمیه را به نهادی فعال در جامعه تبدیل کند.
در ماجرای سیل بزرگی که قم را ویران کرد، شیخ عبدالکریم با کمک‌های مؤثر و مدیریت بحران توانست، خدمات زیادی به مردم ارائه دهد. این رفتار، او را به‌عنوان یک رهبر اجتماعی نیز مطرح کرد که همواره در کنار مردم و برای رفع مشکلات آنها تلاش می‌کرد.
۳. نقش سیاسی شیخ عبدالکریم در قضایای جهان اسلام
شیخ عبدالکریم در موضوعات و بحران‌های بزرگ جهان اسلام نیز حضور داشت و موضع‌گیری‌های مهمی انجام داد. یکی از مهم‌ترین این مسائل، مهاجرت یهودیان به فلسطین و اشغال آن سرزمین بود.
اعتراض به مهاجرت یهودیان به فلسطین
شیخ عبدالکریم نسبت به این مسأله واکنش نشان داد و در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی، اعتراض خود را به رضاشاه منعکس کرد. او با درک عمیق از مسائل جهان اسلام، همواره برای دفاع از حقوق مسلمانان و مخالفت با اشغال سرزمین‌های اسلامی فعال بود.
۴. مدیریت بحرانهای سیاسی و اجتماعی
یکی از ویژگی‌های برجسته شیخ عبدالکریم، توانایی او در مدیریت بحران‌ها بود. او در دوران زندگی خود با بحران‌های بسیاری مواجه شد؛ از جمله مسائل مرتبط با مشروطه و ناآرامی‌های سیاسی ایران.
شاگردی نزد میرزای شیرازی و شیخ فضلالله نوری(قد)
تربیت و شاگردی نزد شخصیت‌هایی مانند میرزای شیرازی و شیخ فضل‌الله نوری باعث شده بود که شیخ عبدالکریم با جریان‌های سیاسی و اجتماعی به‌خوبی آشنا باشد. او از نزدیک شاهد قیام تنباکو و مبارزات میرزای شیرازی بود و به عمق مسائل سیاسی آن زمان واقف شد. همچنین، شاگردی نزد شیخ فضل‌الله نوری که خود رهبر مبارزه علیه مشروطه‌خواهان سکولار بود و سرانجام به شهادت رسید، تأثیرات عمیقی بر تفکر شیخ گذاشته بود.
کنارهگیری از اراک بهدلیل ناآرامیهای مشروطه
زمانی که اختلافات و بحران‌های سیاسی در ایران شدت گرفت، شیخ عبدالکریم حوزه اراک را ترک کرد و به نجف رفت. این تصمیم نشان از آن داشت که او نمی‌خواست، درگیر اختلافات سیاسی‌ای شود که به‌نظرش نمی‌توانست، به نتیجه مطلوب برسد.
۵. موضع شیخ عبدالکریم
نسبت به رضاشاه و مدیریت حوزه در برابر خطرات
یکی از مهم‌ترین بخش‌های زندگی شیخ عبدالکریم، نحوه برخورد او با رضاشاه و سیاست‌های سرکوب‌گرانه او بود. در این دوران، رضاشاه تلاش می‌کرد، نهادهای دینی را تضعیف و حوزه‌های علمیه را نابود کند.
حکمت در برخورد با رضاشاه
شیخ عبدالکریم با درایت و حکمت، از رویارویی مستقیم با رضاشاه خودداری کرد. او معتقد بود که مبارزه مستقیم با رضاشاه می‌تواند نه‌تنها به شکست منجر شود؛ بلکه باعث تضعیف حوزه علمیه نیز شود. به‌همین دلیل، تلاش کرد تا به‌جای رویارویی مستقیم، حوزه علمیه را از گزند آسیب‌های احتمالی حفظ کند.
اعتراض به کشف حجاب و تهدید رضاشاه
در سال ۱۳۱۴، زمانی که رضاشاه قانون کشف حجاب را به اجرا گذاشت، شیخ عبدالکریم تلگرامی اعتراضی به رضاشاه فرستاد. رضاشاه به‌شدت از این اعتراض خشمگین شد و تهدید کرد که اگر شیخ عبدالکریم به اعتراضات خود ادامه دهد، حوزه علمیه قم را ویران خواهد کرد. این تهدید جدی بود و با توجه به سابقه کشتار در مسجد گوهرشاد، شیخ به‌خوبی خطر را درک می‌کرد. با این حال، او با تدبیر و دقت تلاش کرد که حوزه را از این تهدیدها حفظ کند.
۶. پیشبینی شیخ عبدالکریم درباره بقای حوزه علمیه قم
در دوران فشارهای شدید رضاشاه، برخی از شاگردان شیخ عبدالکریم از او درباره آینده حوزه پرسیدند. آیت‌الله گلپایگانی(قد) از شیخ نقل کرده است که در یکی از این گفت‌وگوها، از شیخ پرسیده شد که آیا حوزه قم در برابر این فشارها و تهدیدات باقی خواهد ماند یا نه. شیخ عبدالکریم پاسخ داد: «این حوزه صاحب دارد و صاحب آن امام زمان(عج) است.» همین اعتقاد عمیق به حمایت امام زمان(عج) باعث شد که شیخ با تمام فشارها و تهدیدات، همچنان به تقویت حوزه ادامه دهد.

  نتیجهگیری
شیخ عبدالکریم حائری با درک شرایط پیچیده سیاسی و اجتماعی زمان خود، توانست حوزه علمیه قم را از فروپاشی نجات دهد. او با مدیریت بحران‌ها، عدم برخورد مستقیم با رضاشاه و تلاش برای تقویت ساختار حوزه، نه‌تنها از حوزه محافظت کرد؛ بلکه آن را به نهادی مستحکم و تأثیرگذار تبدیل نمود.
ویرایش و تنظیم: حمید کرمی