معیار فاطمی
فاطمه،
اسوه و سرمشق است،
در اندیشیدن و مهر ورزیدن،
درپارسایی و عبادت،
در دینشناسی و معرفت،
در تربیت فرزند و مادری،
درازدواج و خانهداری و آئین همسری،
درخورد و خوراک و معیشت و سادهزیستی و حیا و حجاب و پاکدامنی،
درتلاش و مبارزه اجتماعی،
درموضعگیری و تعهدشناسی،
در بودن و زیستن و سخن گفتن و عمل کردن.
او فاطمه فلاح و زهرای زندگی و الگوی ایمان است.
مگر نه اینکه از الگو باید سرمشق گرفت و با او همسو و همسان و همراه و همروح و همرنگ بود؟
بانوان مدعی فاطمهدوستی، بیخود برچسب «شیعه» و «مُحبّ» به خود نزنند.
خود حضرت زهرا(س) فرمود:
«شیعه ما» کسی است که:
به آنچه گفتهایم، عمل کند و از آنچه نهی کردهایم، بپرهیزد.
پس باید کوشید تا از مرتبه دوست داشتن به رتبه والای پیروی کردن رسید.
این، معیار «شیعه بودن» از نگاه زهرای اطهر(س) است.
رعایت «حجاب» هم یکی از همینهاست.
آیا میتوان در این مسیر پاک، به فاطمه رسید؟
طیّ این فاصله، با گام تقوا و تدیّن و تعهد ممکن است.
اشگ و عزاداری، تنها شاهد محبت است؛ نه نشان تبعیت.
گریه و روضه هم، گواه «عشق» است؛ نه نشان «شیعگی».
«فاطمه» به ما آموخت که میتوان با جامه قناعت برتن، زره صبر و استقامت دربر و پوشش حیا و حجاب در سیما، در میدان زندگی به برترین چهره فضیلت آراسته گشت و با رفتار خویش، حیا و عفاف را معنی کرد وبرای همه زنان در طول تاریخ درعرصه «زن و زندگی» الگو شد.
خود را با «معیار فاطمی» ارزشگذاری کنیم... .