printlogo


printlogo


روحانی مردمی

بعضی‌ها قدرت تسخیر قلوب دارند و میان مردم محبوب می‌شوند؛ در نتیجه حرفشان خریدار دارد و رفتارشان الگو می‌شود.
رمز و راز آن را از استاد پرسیدم.
استاد گفت: اخلاق و رفتار و خصلت‌ها سهم عمده دارند. خودت هم می‌دانی و می‌بینی، کسی که متواضع است، عزیز می‌شود. کسی که به درد مردم می‌خورد، محبوبیت پیدا می‌کند. کسی که میان جامعه است و از حرف‌ها و دردها و مشکلات‌شان باخبر است و با آنان همدردی و همسویی می‌کند، در دل‌ها جاپیدا می‌کند.
گفتم: مسأله حفاظت را چه می‌شود کرد که بین روحانی و مردم فاصله انداخته است؟
استاد گفت: اولاًّ شمار کمی از روحانیون که مسئولیت دارند، محافظ دارند. اغلب آنان مثل توده مردمند؛ به‌علاوه مسأله حفاظت و پاسدار و رعایت مسائل امنیتی که نسبت به بعضی‌ها لازم است، نباید در روحیه روحانیون و مسئولان دیگر اثر بگذارد.
گفتم: طبیعی است که کسی که محافظ دارد، احساس خاصی به او دست می‌دهد و خود را تافته جدابافته می‌پندارد.
استاد گفت: نقطه ضعف همین‌جاست. بعضی‌ها کم‌ظرفیتند و خودساخته نیستند. وقتی رئیس و مسئول می‌شوند، دچار غرور می‌گردند و خود را می‌بازند، این پست‌ها و عنوان‌ها اعتباری و موقّت است. روحانی باید با مردم باشد، صمیمی باشد، مردمی باشد و حفاظت و ریاست، اخلاق و رفتارش را عوض نکند.
گفتم: مگر می‌شود، با ملاحظات حراستی و حفاظتی، آدم مردمی هم بماند؟
استاد گفت: می‌شود، مهم روحیات و خصلت‌هاست. از حضرت امام بیش از همه حفاظت می‌شد؛ ولی از همه هم مردمی‌تر بود. غم مردم را می‌خورد و مشکلات آنان را می‌دانست و این مسائل اصلاً در روحیه او اثر نداشت؛ چه در نجف، چه در قم، چه جماران، محافظ و ماشین و راننده و مقام و منشی و رئیس دفتر و ... که نباید بین روحانی و مردم فاصله بیندازد.
گفتم: جمع بین این دو نمی‌شود.
استاد گفت: می‌شود؛ ولی سخت است و کدام فضیلت است که آسان به دست آید؟