printlogo


printlogo


امتدادیافتگی و امتدادباختگی تجربه ادبیات دفاع مقدس

در تاریخچه ادبیات پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پیدایی دوره ادبیات انقلاب اسلامی، با گونه ادبیات دفاع مقدس گره خورده است. این واقعه آن‌چنان عمیق، ناب، پرظرفیت و تأثیرگذار بود که از سویی نسلی از نویسندگان انقلاب اسلامی را در جریان تجربی و روایی خود پرورد و از سوی دیگر، امتداد موضوعی خود را تا چنددهه پس از قبول قطعنامه ۵۹۸، بر ساحت ادبیات سایه‌افکن ساخت. اکنون می‌توان گفت، پیشروترین گونه با تنوع نوعی، قالبی، رویکردی و شمارگان، عناوین، نویسندگان و ناشران، گونه ادبیات دفاع مقدس است. گرچه به‌واسطه دو ضلع محدودیت‌بخشِ شناخت موضوع و نحوه روایت از آن، نمی‌توان گفت، این‌گونه، در متعالی‌ترین و مطلوب‌ترین جایگاه خود قرار دارد؛ زیرا از یک‌سو، همچنان موضوعات و اعماق این واقعه به‌نحو کافی شناخته و استخراج نشده‌اند و از سوی دیگر، ظرفیت‌های انواع - خاصه ادبیات داستانی- در روایت این واقعه، به‌تمامه شناخته و به‌کار گرفته نشده‌اند.
با این وجود، ادبیات دفاع مقدس - خاصه ادبیات داستانی دفاع مقدس- با میزان قابل توجهی اندوخته نظری و تجربه عملی در طول چهاردهه گذشته مواجه بوده است. سؤالی که حرکت کنونی و آینده ادبیات دفاع مقدس را تأیید و تضمین می‌کند، شناخت جایگاهی است که در وضعیت موجود بدان دست یافته است. تجربه روایت‌گری چهاردهه، نقطه عزیمت چه حرکت گونه‌ای یا میان‌گونه‌ای در آینده ادبیات انقلاب اسلامی خواهد بود. روشن است که ناآگاهی نسبت به اندوخته پدیدآمده در ادبیات دفاع مقدس یا انکار حرکتی که از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد، می‌تواند موجب عقب‌گرد ادبیات انقلاب اسلامی و انقطاع حرکت ممتد جریان ادبیات انقلاب اسلامی شود. می‌توان فهرستی از عناصر و مؤلفه‌های ادبیات دفاع مقدس و گونه‌های دیگر را شماره کرد و نحوه امتداد ادبیات را از این نقطه به نقطه دیگر فرض کرد. نقاط مشترک را به‌عنوان حلقه‌های وصل و عناصر مشترک را موتور پیشران و رابط میان آینده و حال در نظر گرفت و نقاط افتراق را تأسیس یا بازسازی کرد.
ادبیات - خاصه ادبیات داستانی- امروزه در حرکتی بطئی و البته مستمر در حال توسعه دایره موضوعات خود است. این بدان معنی است که موقعیت‌های جدید، اشخاص، رخدادها، جغرافیا، دوره زمانی و دغدغه‌های خود را در روایت بسط داده است. این البته امری گریزناپذیر است. می‌شد از بدو شکل‌گیری ادبیات دفاع مقدس پیش‌بینی کرد، با وجود تمام مزایای منحصربه‌فرد و غیر قابل انکار این واقعه تاریخ‌ساز، جریان‌های ادبی به این موضوع بسنده نکرده، به‌موازات آن یا با انتخاب ژانرهای دیگر ادبی، تجربه‌های جدیدی را برگزینند. موج‌گونه‌سازی و گونه‌گزینی به‌قصد جریان‌سازی در ذیل ادبیات انقلاب اسلامی، نوعاً با تأسیس جشنواره‌های ادبی و برگزاری کارگاه‌های موضوعی داستان‌نویسی همراه است. سالیانه چندین و چند جشنواره موضوعی، نوعاً با حمایت نهادها و مؤسسات تأسیس می‌شوند و خاصه نویسندگان نوقلم و جویای نام را با پیشنهاد مشوق‌های مالی و معنوی با خود همراه می‌سازند. آنچه این تنوع‌گرایی را به مسئله‌ای بیناگونه‌ای بدل می‌کند، چگونگی ترابط گونه‌ها با یکدیگر و امتداد صوری و معنایی آنها در تجربه‌ای است که از کلیت آن به‌عنوان ادبیات انقلاب اسلامی یاد می‌کنیم.
آنچه در تقریباً تمامی این موج‌آفرینی‌ها مشترک است، اکتفا به شناخت ضرورت‌های موضوعی از سوی متولیان امر است. این طیف که نوعاً از جایگاه مجری و نه نظریه‌پرداز یا منتقد یا جریان‌شناس با ادبیات مواجه می‌شوند و دست به مسئله‌شناسی و پاسخ‌گزینی می‌زنند، بخشی از ظرفیت‌های ادبی کشور را به سمت گونه‌های خاص داستانی هدایت می‌کنند. نوعاً مسئله‌گزینی‌ها از سنخ نگاه کمّی به ادبیات است و نه نگاه کیفی و عمقی. بدین معنی که چون درباره موضوعی، کمتر داستان تولید شده است و با این پیش‌فرض که درباره دفاع مقدس، آثار متعددی تولید شده، پس باید برای تولید گونه‌های جدید در ادبیات ریل‌گذاری شود. ساحت این برنامه‌ها محدود به موضوعات نبوده، گاه به محدوده انواع و قوالب ادبی نیز ورود می‌کنند. چنانکه با طرح کم‌تأثیر بودن خاطره یا انباشت خاطره، ادبیات را به سمت قالب خاطره- داستان و زندگی‌نامه داستانی سوق می‌دهند.
خلأ اصلی چنین برنامه‌ریزی‌هایی که جلوه‌فروشی‌های ادبی فراوانی دارند، فقدان مسأله‌شناسی، فقدان پاسخ‌گزینی و فقدان تئوری لازم درباره امتداد ادبیات دفاع مقدس است. می‌توانیم برای فهم بیشتر این موضوع، به چند دهه قبل بازگردیم. به زمانی که نسل داستان‌نویس پیش از انقلاب اسلامی، ادبیات متعهد را بایکوت کرده و به امید زوال و شکست این ادبیات، به نظاره نشسته بودند. آنچه موجب زایش ادبیات دفاع مقدس و به‌تبع آن ادبیات انقلاب اسلامی شد، جدای از بینش والا و ایمان راسخ، متن و بطن تجربه دفاع مقدس بود. حضور و درک دفاع مقدس بود که نگاه‌ها را به روایت از دفاع مقدس خیره ساخت و راویان و داستان‌نویسان را به سمت روایت از آن گسیل داشت. بنابراین «تجربه حضور»، وجه تمایز و امتیاز داستان‌های دفاع مقدس در مقابل طیف داستان‌نویس روشن‌فکری بود که در طول جنگ مجروحی نداده و شهیدی در میان‌شان یافت نمی‌شد. ادبیات دفاع مقدس، زاده زیست در معرکه‌های بزرگ و تماس با حقیقت و باطن دفاع مقدس بود.
اگر تجربه، رکنی اصیل در تولید داستان باشد، انتظار می‌رود، امتداد ادبیات غنی تولید‌شده در پس دفاع مقدس نیز، ناشی از تجربه‌ای عمیق، مستقیم و ارزنده باشد. اینجاست که می‌توان یکی از دلایل مهم ضعف‌های محتوایی و حتی ساختاری آثار تولیدشده در جشنواره‌های رنگارنگ سالیان گذشته را برجسته ساخت. اینکه عمده آثار تولید‌شده موضوعی در این جشنواره‌ها، جایی در زیست عمیق نویسندگان آنها ندارند. به این معنی که چنین جشنواره‌هایی حتی به آستانه ادبیات داستانی دفاع مقدس که از «تجربی نویسی» عبور کرده و به ساحت‌های روایت «معقول» دست یافته است نیز، نخواهند رسید. در این نقطه است که ادبیات داستانی که چیزی برای روایت ندارد، دست به دامان فرم شده و آثار مهارت‌جویان داستان‌نویسی و برگزیدگان جشنواره‌ای در زیر بار سنگین تکنیک‌های داستانی مدفون می‌شود. در این داستان‌ها با زندگی انسانی با تمامی فراز و فرودها و رنگارنگی‌اش خبری نیست؛ بلکه آنچه وجود دارد، تحمیل غیرهنری و غیرضروری فرم بر داستانی است که نمی‌خواهد یا نمی‌تواند، داستان بگوید. داستانی که تلاش می‌کند، با رنگ و لعاب فرم، بی‌چیزی و فقر تجربی و عقلانی خود را بپوشاند. ماده خام چنین داستانی، تجربه‌های عادی و تکراری  است که با ذهنیت‌گرایی پیچیده روایت می‌شوند. داستان‌هایی که با وجود انتخاب موضوعات نو و عمیق تجربه غیرمستقیم سطحی را در بطن خود روایت می‌کنند.
با درک چنین بحرانی است که می‌توان تحلیل کرد، چرا تمامی عِدّه و عُدّه گردآمده در حوزه داستان‌نویسی و هزینه‌های صورت‌گرفته در کارگاه‌های داستان‌نویسی برخی مؤسسات و مجموعه‌ها، قادر نیست «زندگی» را به عمق و شفافیت و تنوع و زیبایی یک خاطره دفاع مقدس روایت کند. چرا قادر نیست، مخاطب را با خود همراه سازد و خواندن آثار منتخب برخی جشنواره‌های داستانی کاری شاق، ملال‌آمیز و ریاضتی دشوار است. چرا میان سلایق متولیان و داوران برخی جشنواره‌های ادبی با خواست خوانندگان آثار داستانی، فاصله افتاده است.
امتداد ادبی باید در کنار امتداد تجربی قرار گیرد. درصورتی‌که نبض جریان‌های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، زیر انگشت متولیان روایت و داستان باشد، باید بدانند امتداد تجربی واقعه غنی دفاع مقدس کجاست. در این صورت است که ادبیات از دل ذهنیت و ضمیر جامعه می‌جوشد و چون موجی گسترده می‌شود.