آیتالله العظمی جوادی آملی
قرآن مهمترین منبع دینی است و باید در حوزهها باشد
این مرجع تقلید گفتند: بیان نورانی امیرالمؤمنین(ع) به علمای حوزه و دانشمندان دانشگاهها توسعه میدهد؛ وصیت و سفارش میکند که هرگز جای دیگری را تنگ نکنید و هرگز از آمدن کسی هم نگران نباشید؛ همواره با دیگران باشید و جامعه را توسعه بدهید با آن تمدنهای علمیتان؛ مثل علم کار بکنید، مثل دل کار بکنید.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی بنیاد علوم وحیانی اسراء، آیین آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۴-۱۴۰۳ حوزه علمیه امام حسن عسکری(ع) هروی و مرکز تخصصی اسرای تهران، دوم مهر با پیام تصویری حضرت آیتالله جوادی آملی برگزار شد. در پیام ایشان آمده است:
بیان نورانی امیرالمؤمنین(ع) هم درباره علما و دلهای علما و هم درباره علوم فراوان است. اولاً قلوب کسانی که در حوزههای علمیه یا در دانشگاهها سرگرم فراگیری علوم الهیاند، فرمود: «إن هذه القلوب أوعیة فخیرها أوعاها»، در نصیحتهای حکیمانهای که به کمیل دارد، فرمود: «یا کمیلبن زیاد! إن هذه القلوب أوعیة فخیرها أوعاها»؛ بعد فرمود: «کل وعاء یضیق بما جعل فیه إلا وعاء العلم فإنه یتسع به»؛ فرمود: دو اصل اساسی حوزهها و دانشگاههاست که باید مورد عنایت باشد:
یکی دلهایی است که علم را میپذیرد و میپروراند و یکی خود علم است. حقیقت علم چیست و حقیقت روح و قلب علمپذیر چیست؟ اینها را حضرت به کمیل آموخت. فرمود: دلهای انسان، قلوب انسان که ظرف علم است، از همه ظروف مادی جداست؛ چون هر ظرفی اگر مظروفی در آن وارد شد، به مقدار آن مظروف، جایش تنگ میشود؛ ولی روح و قلب انسان این چنین نیست؛ اگر علمی در آن وارد شد، نهتنها جایش تنگ نمیشود؛ بلکه توسعه پیدا میکند. هر مظروفی وقتی وارد ظرف شد، بهاندازه خودش، ظرفیت آن ظرف را اشغال میکند. جا برای غیر نیست؛ مگر علم؛ علم وقتی وارد ظرفی شد، نهتنها از ظرفیت آن کم نمیکند؛ بلکه ظرفیت آن ظرف یعنی دل را اضافه میکند.
دل با همه ظرفهای عالم فرق دارد؛ زیرا دل ظرفیتش توسعهپذیر است، با آمدن مظروف؛ ولی ظروف دیگر اینطور نیست. اگر این ظرف، ظرفیت ده لیتر شیر را داشت، وقتی یک لیتر شیر وارد شد، دیگر ظرفیت ده لیتر را ندارد، ظرفیت نه لیتر دارد؛ از ظرفیتش کم شد. دل اینچنین نیست؛ اگر طلبه یا دانشجویی تازه وارد حوزه یا دانشگاه شد، ظرفیت این را دارد که ده مطلب یاد بگیرد؛ ولی وقتی یک مطلب را یاد گرفت، اینطور نیست که فقط نه مطلب را بتواند یاد بگیرد. با آمدن همین یک مطلب، ظرفیت دل اضافه میشود و میشود، پانزده مسئله یا بیشتر. بنابراین دل، ظرفی است توسعهپذیر؛ اما درباره علم؛ درباره علم آن حدیث دیگر را وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «کل وعاء یضیق بما جعل فیه إلا وعاء العلم فإنه یتسع به»؛ هر ظرفی با آمدن مظروف، از ظرفیتش کم میشود؛ چون آن مظروف، جای دیگری را تنگ میکند؛ اما علم مظروفی است که وقتی وارد دل شد، نهتنها جا را تنگ نمیکند؛ بلکه این، جا را توسعه میدهد که دیگری هم بیاید؛ یعنی علم، توسعهپذیر است و دل، توسعهپذیر. این همان شرح صدر است که به لسان قرآن کریم به انبیاء(ع) داده شد.
بنابراین بیان نورانی علیبنابی طالب(ع) نسبت به حوزهها این است که علما! اساتید! دانشمندان! بدانید که دل ظرفیتش محدود نیست، توسعهپذیر است، یک؛ دو: علم، مظروفی نیست که جای دیگری را تنگ کند؛ بلکه وقتی وارد شد، برای دیگری هم جا باز میکند؛ یعنی اگر یک دانشجو یا طلبه میتواند، ده مطلب را یاد بگیرد، وقتی وارد حوزه یا کلاس شد و یک مطلب را آموخت، دیگر ظرفیت دوازده مطلب یا سیزده مطلب یا بیشتر را پیدا میکند؛ چون اینها مجرد هستند نه مادی.
این بیان نورانی امیرالمؤمنین(ع)، به علمای حوزه و دانشمندان دانشگاهها توسعه میدهد؛ وصیت و سفارش میکند که هرگز جای دیگری را تنگ نکنید و هرگز از آمدن کسی هم نگران نباشید؛ همواره با دیگران باشید و جامعه را توسعه بدهید با آن تمدنهای علمیتان؛ مثل علم کار بکنید، مثل دل کار بکنید. دل جای کسی را تنگ نمیکند، علم جای کسی را تنگ نمیکند؛ دل توسعهپذیر است، علم توسعهپذیر است. این دو اصل از اصولی است که وجود مبارک امیر بیان(ع) فرمود.
مطلب دیگر اینکه قرآن کریم، وظیفه حوزهها را مشخص کرده است که چه علمی را یاد بگیرید؛ فرمود: [فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فیالدین و لینذروا قومهم إذا رجعوا إلیهم]. از این تفاوت صدر و ذیل معلوم میشود که وقتی حوزه علمیه باز شد، تنها فقه و اصول تدریس نکنند؛ بلکه آیات قرآن، نهجالبلاغه، روایات اهلبیت(ع)، مجموعاً فروع و اصول را یعنی فقه و کلام را تدریس بکنند. فرمود: [فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فیالدین]؛ تا در دین فقیه بشوند.
فرمود: اینها بروند در حوزهها فقیه بشوند تا برگردند، قوم، همشهریان و همزیستان خودشان را عالم بکنند، درس فقه بگویند، احکام بگویند؛ یا نه، آنها را انذار بکنند؟ نفرمود: [فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لیعلموا قومهم إذا رجعوا إلیهم]! نفرمود: درس بخوانند تا بیایند برای مردم مسئله بگویند، احکام بگویند و روایات را نقل کنند و مانند آن؛ بلکه انذار کنند. انذار، کار انبیاست در مسئله کلامی؛ انذار، بدون آگاهی از معاد، از بهشت و جهنم، از وعد و وعید، از ثواب و عقاب، از سخط و غضب، ممکن نیست. نفرمود: اینها فقیه بشوند تا برای مردم احکام بگویند. فرمود: فقیه بشوند تا مردم را انذار کنند. انذار هم بدون تبشیر نیست؛ انذار و تبشیر به معاد وابسته است. هم باید احکام فقهی یاد بگیرند که فرمود: [لیتفقهوا فیالدین]؛ هم با کلام آشنا بشوند؛ احکام کلامی را مسئله معاد را مسئله تبشیر و انذار را مسئله وعد و وعید را مسئله ثواب و عقاب را خوب یاد بگیرند و قوم خودشان را انذار کنند. بنابراین از آیه سوره مبارکه «توبه» این برمیآید که حوزهها، هم باید فقه تدریس کنند و هم کلام.
مطلب دیگر آن است که وجود مبارک امیر بیان(علیه افضل صلوات المصلین) به کمیل فرمود که هیچ علمی نیست؛ مگر اینکه من آن را گشودم؛ یعنی در نظام اسلامی؛ چون وجود مبارک پیغمبر(صلواتالله وسلامه علیه) آن فرصت تأسیس حوزهها و امثال ذلک را نداشت و آن خطابها و توصیهها و نامههایی که از آن حضرت بود، به این وسعت نبود؛ البته آنچه هم که امیرالمؤمنین(ع) دارد، در حقیقت سخنگوی پیغمبر(صلواتالله و سلامه علیهما) بود.
فرمود: «یا کمیل! ما من علم إلاّ وأنا أفتحه»؛ هیچ علمی نیست؛ مگر اینکه من آن را افتتاح میکنم، شروع میکنم. «وما من سرّ الاّ والقائم(عج) یختمه»؛ هیچ سری نیست؛ مگر اینکه حضرت ختمی ولایت و ختمی امامت(عج) آن را بازگو میکند. افتتاح علم با من است و اختتام اسرار، تنها علم نه، اختتام اسرار به خاتماولیاء و خاتم ائمه(ع) است.
بخش پایانی عرض من این است که در درجه اول، باید قرآن در حوزهها باشد. خدای سبحان در قرآن که مهمترین معجزه الهی است و مهمترین منبع دینی است، فرمود: ما یک سلسله علوم داریم که ممکن است، انسان در جاهای دیگر آنها را بتواند یاد بگیرد. این بخش [ویعلمهم الکتاب و الحکمة] که عدالت خوب است، خدمت به خلق خوب است، آرامش خوب است، فلان کار حرام است، فلان کار واجب است، اینها ممکن است در مکتبهای دیگر هم باشد.
در بخش دوم فرمود: یک سلسله علومی است که غیر از ما کسی نگفت و نمیگوید. در قرآن دو طایفه از آیات هست یک طایفه مربوط به اصل تعلیم است که به پیامبر آمده است: [ویعلمهم الکتاب والحکمة]؛ اما طایفه دیگر آیاتی است که میگوید: قرآن یک سلسله مطالبی را به شما یاد میدهد که در جاهای دیگر نیست. این [ویعلمهم الکتاب والحکمة]، یک بخش از آیات است، بخش دیگرش که مخصوص خود قرآن است، این است که فرمود: [ویعلمکم ما لم تکونوا تعلمون]. ما در ادبیات فارسی، مانند ادبیات عربی این دو تعبیر را داریم که از هم جداست: یکی اینکه میگوییم: ما به شما به این مطلب را آموختیم، خب شاید این شخص از جای دیگر هم میتوانست، یاد بگیرد؛ اما یک وقت میگوییم چیزی را ما به شما یاد دادیم که اگر ما نبودیم، نمیتوانستید یاد بگیرید؛ کجا میخواهید یاد بگیرید؟!
این تعبیر چه در فارسی چه در عربی، نشانه انحصار است. تعبیر [ویعلمهم الکتاب والحکمة] مربوط به بخش اول است و تعبیر [ویعلمکم ما لم تکونوا تعلمون]؛ یعنی چیزهایی را به شما یاد دادیم _این «کان»ی منفی در وسط قرار گرفته_ که شما آن نبودید یا نیستید که بدون ما یاد بگیرید؛ حتی به خود پیغمبر(علیه افضل صلوات المصلین) فرمود: «وعلمک ما لم تکن تعلم»؛ یعنی پیامبرا! ما یک سلسله مسائل را به تو آموختیم که تو نمیتوانستی یاد بگیری؛ کجا میخواستی یاد بگیری؟! در قرآن اینگونه از مطالب هست؛ اینگونه از مطالبی که در دسترس بشر عادی نیست. بشر همواره نیازمند به وحی الهی است؛ مخصوصاً قرآن کریم! جامعه را قرآن اصلاح میکند.
امیدواریم همه علما و فضلا مخصوصاً شما بزرگ و بزرگواران علمای تهران، در این قسمتهای نورانی که قرآن و اهلبیت(ع) فرمودند، شاخص باشید تا نظام ما، جامعه ما، امت ما و مدنیت ما، در سایه قرآن و عترت(ع) محفوظ باشد و ما بتوانیم، این نظام را صحیحاً و سالماً در اختیار وجود مبارک حضرت ختمی امامت، وجود مبارک ولیعصر (ارواحنا فداه) تقدیم بکنیم.
«غفر الله لنا ولکم والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته»
گفتنی است، در این مراسم که با حضور مسئولان، مدیران و جمع زیادی از طلاب مدارس علمیه و مراکز تخصصی حوزه علمیه تهران و همچنین برخی مسئولان لشکری و کشوری برگزار شد، استاد رشاد و حجتالاسلام والمسلمین رحیمیصادق، رئیس شورا و مدیر حوزه علمیه تهران نیز سخنرانی کردند.