بهارجان و جهان
استاد جواد محدثی
بهارجانهاو فصل رویش حیات طیبه فرا رسید.
پیامبر خدا(ص) آفتاب عالمتابی بود که در نیمه شب جاهلیت طلوع کرد و ظلمت شرک و جهل را از سیمای جهان زدود.
خورشید فروزانی بود که در افق کبود هستی درخشید و نجات انسانها را به ارمغان آورد.
خداوند او را آفرید، تا چهره آفرینش را روشن کند و او را مبعوث کرد تا هدایتگر عالمیان باشد.
رسالت او، آشنا ساختن جهان یگانه از خدا با آفریدگار بود.
درو بر او که جهان را از حلاوت محبت خدا پر کرد و زمان و تاریخ را از موج تکبّر آکنده ساخت.
آن پیشوای پاکی و پاکان آمد تا خنجر کینهتوزیها، تعصبها و دشمنیها را از دست جاهلان جاهلیتزده برگیرد و کتاب و حکمت و لوح فلاح و سلاح صلاح را به دستشان دهد. عنوان برجسته قرآنی او مبشّر و منذر بود.
او دیباچه زرین و سرفصل نورانی کتابی بود که کلماتش جوشیده از وحی و فرودآمده از عرش و نازلشده از ملکوت بود.
رسالت آن رسول، چتری از آگاهی و ایمان بر سر بشریت گشود. با دعوت به وحدت و اعتصام به حبلالله، تلاش کرد تا امت را از بارش تفرقه مصون سازد تا دامان همدلی، به لجنهای تفرقه و غبارهای پراکندگی آلوده نگردد.
همتش فلاح مردم بود، شعار دعوتش «قولوا لا اله الا الله تفلحوا...»
با عزمی راسخ و باهیبت و سه سال تلاش شبانهروزی و رأفت با مؤمنان و جهاد با کافران، امتی همدل و همهدف پدید آورد که قلوبشان عارف به خدا بود و پاک از نفاق و کبر و غرور.
اگر هستی که آفریده دست قدرت الهی است، صدفی گوهرپرور بود، آن گوهر نفیس وجود محمد مصطفی(ص) بود که به تکوین معنی بخشید و جلوه حدیث قدسی لولاک گشت.
اینک آفتاب مهر او، از ورای قرنها میتابد و جان و جهان را گرم و روشن میسازد.
معمار جانهای آماده کمال است و در هندسه وجود، زیباترین نقشهای ماندگار را ترسیم میکند.
درود بر او که میلادش، موج رحمت است و نام و یادش گرمابخش دلها.