printlogo


printlogo


عطر یار - شماره 813
پنهانِ پیدا

آسمان ابری است اما ماه پیدا می‌شود
ماه پنهان است اما گاه پیدا می‌شود
ماه بازی می‌کند با خاکیان از پشت ابر
گاه پنهان می‌شود ناگاه پیدا می‌شود
آسمان تاریک، ره باریک، مقصد ناپدید
زیر نور ماه اما راه پیدا می‌شود
از برای دیدن مهتاب پنهان زیر ابر
گاه‌گاهی فرصتی کوتاه پیدا می‌شود
یوسف یعقوب در صحرا اگر گم می‌شود
یک دو روز دیگر اندر چاه پیدا می‌شود
سینه‌ای دارم که در آن جا برای کینه نیست
اندر این آیینه تنها آه پیدا می‌شود
گرچه ناپیداست اما دل گواهی می‌دهد
قاصدی با مژده‌ای دلخواه پیدا می‌شود 
بی خدا بودم در آن عمری که با خود زیستم
هر کجا من گم شوم الله پیدا می‌شود