آیتالله اعرافی در پیامی به همایش ملی «اخلاق و تربیت در سیره و معارف رضوی» تأکید کرد
سیره رضوی منبعی قوی برای ترسیم نظام جامع اخلاقی
همایش ملی «اخلاق و تربیت در سیره و معارف رضوی»، از مجموعه رویدادهای مهم ذیل چهارمین سوگواره علمی فرهنگی امام رضا(ع) با پیام آیتالله اعرافی مدیر حوزههای علمیه کشور و با سخنرانی استاد حسینی قزوینی رئیس موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)، حجتالاسلام والمسلمین سیدمنذر حکیم رئیس پژوهشکده الذریةالنبویة، عالمزاده نوری معاون تهذیب و تربیت حوزههای علمیه، محسن مهاجرنیا عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مسعود آذربایجانی عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، علی راد عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، حسین احمدی عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(قد)، ارسطا عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، رهنمایی عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(قد) و همتی کارشناس پرسمان تربیتی رادیومعارف، 7 و 8 شهریور در دو بستر مجازی و حضوری، در ساختمان علمی فرهنگی آستان قدس رضوی در قم برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری حوزه، متن پیام آیتالله اعرافی مدیر حوزههای علمیه کشور به همایش ملی «اخلاق و تربیت در سیره و معارف رضوی» به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
در خصوص اخلاق در منطق اسلام و سیره و معارف رضوی، مباحثی را طی چند محور اشاره میکنیم.
محور اول: اخلاق در منطق اسلام و ائمه(ع) و طبعاً در نگاه بلند رضوی، از ویژگی و خصایصی برخوردار است که برخی از مهمترین آنها بدین ترتیب مورد اشاره قرار میگیرد:
۱. آنکه در نگاه حکمی و فلسفی اسلام در قرائت عدلیه و بهویژه امامیه، اصول اخلاقی و فضائل و رذائل روحی و قواعد ارزشی، از اصالت و پایگاه عقلی برخوردار است. در این نگاه، قواعد پایه اخلاقی ثابت و بهصورت فرافرهنگی، فرامذهبی و فرادینی در اندیشه بشری وجود دارد. رویکرد اشعری و رویکرد عدم اصالت و ثبات در قواعد پایه اخلاقی نفی میشود. اصول پایه و ثابت اخلاقی داریم که تابع اراده، عواطف، گرایشها و عوامل دیگر نیست؛ بلکه از ذاتیت، اصالت و ثبات برخوردار است، از آن روزی که در فلسفه اخلاق اسلامی در این تفسیر و قرائت، ما به اصول ثابت و قواعد پایه ماندگار ازلی و ابدی در فضیلتها، رذیلتها، ارزشها و ضد ارزشهای اخلاقی برخوردار هستیم.
۲. ضمن آنکه ما در اخلاق به اصول ثابت و قواعد بنیادی معتقدیم، به نوعی انعطاف در یک مدار مشخص نیز اذعان داریم و با تأکید بر اینکه قواعد پایه منضبط ثابت بدون تغییر داریم، شرایط و احوالی هم میتواند، موجب یک انعطاف و تغییراتی در حوزه اخلاق و داوریهای اخلاقی به وجود آورد. بهویژه در شرایط تزاحمات و حالات متضاد و متزاحمی که پدید میآید.
۳. از ویژگیهای اخلاق اسلامی در این قرائت و تفسیر، جامع بودن و فراگیر بودن اخلاق است. به این معنا که قواعد و اصول اخلاقی در همه ساحتهای زندگی فردی و اجتماعی و ساحتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و سایر ساحتهای وجود آدمی، این اصول و قواعد اخلاقی حاکم است و از جمله در حوزه سیاست. حتماً سیاست اسلامی، سیاست الهی و سیاست درست انسانی، در پرتو اخلاق رنگ و بو و صبغه و وجهه ویژهای را پدید میآورد.
۴. آنکه دین و فقه در راهنمایی اخلاق تأثیراتی دارد؛ ضمن آنکه اخلاق و اصول ثابت اخلاقی بهعنوان قواعد عقلی از منابع فقه و گزارههای فقهی در حوزه اخلاق بهشمار میآید؛ در همین حال عرصه و دایرهای که دین میگشاید، میتواند بر حوزه اخلاق تأثیرگذار باشد.
۵. آنکه در باب اخلاق از یک سو، ما وقتی که به سنت و سیره امامان معصوم(ع) و از جمله امام رضا(ع) نگاه کنیم، میبینیم قواعد و اصول اخلاقی دو تجلی در سنت و زندگی و زیست پیشوایان معصوم(ع) دارد. نخست آنکه قواعد و الگوی اخلاق اسلامی در سخنان، بیانات و گفتارهای آنها تبیین شده و نظام اخلاق اسلامی، باید برآمده از این سخنان و گفتارهایی باشد که در کلام و حدیث پیامبر(ص) و معصومین(ع) انعکاس یافته است و در کنار قرآن کریم، این نظام قابل استخراج و تبیین است. دیگر آنکه اخلاق اسلامی در سنت عملی و سیره رفتاری پیشوایان معصوم(ع) و از جمله امام رضا(ع) تجلی و ترسیم عینی و میدانی پیدا کرده است. این تجلی میدانی و ترسیم نقشه در رفتار و عمل پیشوایان معصوم، مکمل آن قواعد اخلاقی و نظام اخلاقی تصویرشده در قرآن و حدیث بهشمار میآید.
رفتارها و سیرههای اخلاقی پیشوایان معصوم ما، چند نقش همزمان دارد. اول آنکه خود یک منبعی است برای ترسیم آن نظام جامع اخلاقی و از سوی دیگر، جلوهگاه عملی و میدانی همان اصول تبیین شده در اقوال و نظام اخلاق اسلامی است که عینیت اخلاق را در منش، شخصیت و رفتار مجسد نشان میدهد. در بسیاری از موارد، آن شکل عملی و شیوه رفتاری ضمن اینکه به انسان اطمینان خاطر میدهد، در چگونگی و پیاده شدن آن اخلاق اسلامی هم، دقایق و ظرایفی را در آیینه خود نشان میدهد.
این حداقل پنج ویژگی در مباحث اخلاق اسلامی است که در محور اول مورد اشاره قرار گرفت.
محور دوم: در باب شخصیت امام رضا(ع) نکاتی را اشاره میکنم.
زندگی امام رضا(ع) را میتوان به دو بخش تقسیم کرد. در دوره امامت، یک بخش مقدماتی قبل از دوره امامت است که الآن به آن کاری نداریم. در دوره امامت دو بخش اصلی دارد؛ یک بخش، قبل از هجرت ایشان به خراسان و مرو که سالها بهطول انجامید و یک بخش هم، یکی دو سالی است که ایشان به اجبار به مرو فراخوانده شدند و در آنجا اقامت داشتند که منتهی به شهادت آن حضرت شد.
زندگی امام رضا(ع) در دو بخش و بهویژه در این بخش دوم، از مراحل بیمانند و بسیار متمایز ادوار زندگی ائمه(ع) بهشمار میآید و تقریباً میتوان گفت که این یکی دو سال پایان عمر شریف امام رضا(ع) یک مقطع کاملاً بینظیری است که قبل و بعد از آن در تاریخ ائمه(ع) مانند و نظیری ندارد. مهمترین نکتهای که در این دوره بود، آن است که امام(ع) در این دوره، در مقابل یک سیاست پیچیده بسیار چندلایه و مرموزانه مأمون قرار گرفت که این سیاست، مبنی بر این بود که امامت و ولایت در خلافت عباسی هضم و ذوب شود و افکار عمومی قانع شود که تمایزی میان این دو خط وجود ندارد. لااقل در آن دوره، این دو خط به یک نقطه وحدت و اشتراک رسیده و به این ترتیب، یک سیاست بسیار پیچیده، رویاروی امام(ع) قرار گرفت که سابقه و لاحقه نداشت. همانطور که مقطعی مثل عاشورا به هیچوجه نه قبل و نه بعد از آن دوره ما، نظیری برای آن نمی بینیم، برای این مقطع نیز نظیری وجود ندارد.
در برابر این سیاست پیچیده، یک راهبرد بسیار هوشمندانهای با عنایات الهی توسط امام(ع) اتخاذ شد که این تهدید باید به فرصتی نو و جدید مبدل شود که حقیقتاً چنین شد. یعنی امام(ع) ضمن اینکه آن سیاست را خنثی کردند و به هیچ نحو اجازه ندادند که در اذهان جامعه آن روز و پس از آن، یگانگی این دو خط تثبیت شود و کسانی گمان برند که اینها یک دعوای ظاهری بوده است و به یک نقطه رسید؛ نه، امام در امتداد خط ولایت و امامت الهی و اصول و قواعد آن تأکید کردند و علیرغم ولایتعهدی تحمیلی و همه آنچه را که میدانیم، اتفاق افتاد. امام(ع) در ذهن و ضمیر جامعه تمایز این دو خط و حقانیت آن مسیر امامت و ولایت را پاسداری کردند.
امام(ع) در زندگی خودشان در چند میدان میبایست نقشآفرینی کنند:
میدان نخست، میدان سیاسی و در برابر این سیاست پیچیده مأمون بود که امام هم، آن سیاست را خنثی کردند و هم اینکه آن را تبدیل کردند به یک فرصتی برای بسط پیام و انتشار ولایت و گسترش شعاع اندیشه ولایی و نظام ولایی در خراسان بزرگ آن زمان و در آفاقی وسیعتر از ادوار پیشین از زندگی ائمه اطهار(ع).
میدان دوم، میدان تعامل با جهان غیراسلام و با غیرمسلمانان و ادیان گوناگون خارج از اسلام بود. با توجه به آن گستره جدیدی که در روابط میان عالم اسلام و جهان غیر اسلام باز شده بود، ما نیازمند یک تعامل هوشمندانه و حکیمانه بودیم که امام(ع) از پرچمداران تعامل و داد و ستد فکری و صیانت از اندیشه اسلامی در برابر افکار وارداتی و اندیشههای دیگر بود.
میدان سوم، میدان تعامل با فرق و مذاهب درون اسلامی بود که اینجا هم، در معرکهای که در حوزههای کلامی، فقهی، حدیثی، تفسیری، اجتماعی و تاریخی میان مذاهب و فرق اسلامی بود، امام میبایست داوری حکیمانه انجام دهد؛ دفاع منطقی از نظام فکری اسلام ناب و معارف اهلبیت(ع).
میدان چهارم، میدان تعامل با منحرفان درونی جامعه شیعی بود. از جمله واقفیه و جریانات انحرافیی که وجود داشت و همینطور برخی از علویانی که در مسیر امامت نبودند. این هم یک تحلیل جامع از میدانهای نقشآفرینی امام رضا(ع) بود که ملاحظه کردید.
محور سوم: اخلاق امام رضا(ع) که در سخن و بیانات و رفتار ایشان مجسم و مجسد شده است و لایهها و زوایای متعددی دارد. از جمله آنکه اخلاق امام در برخورد با تودههای مردم یک اخلاق جذاب نبوی و دلربا و بسیار جذاب بود.
گزارشهایی که از رفتارهای اخلاقی امام در سفرشان از مدینه به مرو در کتابهای روایی ما نقل شده است، نشان از یک سبک رفتار اخلاقی با تودههای مردم و جامعه اسلامی است که در آن تواضع، فروتنی، ایثار، مهربانی، گفتوگوی دوستانه و شفقت موج میزند. از رفتارهای بسیار جزئی تا رفتارهای مهم و بزرگی که امام(ع) در تعامل با دیگران داشتند. امام(ع) در طول این سفر و در دوره اقامتشان در مرو، از یک جاذبه اخلاقی بسیار قوی برخوردار شدند. این امر، محصول رعایت نکات و دقایق اخلاقی ریزی بود که در عمل امام مجسم بود و جامعه در چهره و آیینه رفتار ایشان، خلق نبوی و «وإنک لعلی خلق عظیم» را مشاهده میکرد؛ از رفاقت، تعامل، رفق، مدارا، دوستی، مهربانی و معاشرت نیکو با تودههای مردم و عموم جامعه. این یک جلوهای است که میتوان، نمونههای از آن را در کتاب عیون الأخبارالرضا(ع) و سایر منابع ملاحظه کرد.
نکته دیگر در اینجا آن است که امام در آن مواجهههایی که با معاندان و رقیبان داشتند، با اینکه مرز را حفظ میکردند و از پایههای اخلاقی و مرزهای اعتقادی صیانت میکردند، اما در آنجا هم، ما شاهد یک اخلاق اسلامی، انسانی و الهی بسیار جذاب هستیم.
البته در اسلام، «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» در کنار هم است. اصل رحمت و مهربانی، اصل عام و شاملی است؛ اما در مواردی هم، آن خشم و برخورد قاطع، جزو اصول اخلاقی بهشمار میآید که آن نیز برای هدایت جامعه و ممانعت از رواج باطل ضرورت دارد و در عین حال، حتی در برخورد با دشمن، رقیب و معاند هم، ما شاهد رعایت اصول و قواعد اخلاقی هستیم. بنابراین اخلاق امام رضا(ع)، هم در قلمروی روابط عام اجتماعی، یک اخلاق بسیار نیکو و پسندیده بود و افزون برآن، این اخلاق در قلمروی روابط ویژه با رقیبان و معاندان هم جلوهگریهای جذابی داشته که قابل بهرهبرداری است.
در هر صورت در زندگی امام رضا(ع) مانند سایر معصومین(ع)، شاهد تابلوهای زیبا و صحنههای دلربا و نقطههای جذاب در رعایت اصول اخلاقی هستیم و از خداوند میخواهیم که همه ما را در این مسیر استوار بدارد و پیرو این الگوها و راهبران اخلاقی و الهی قرار دهد.