از وصیتهای من که در آستانه مرگ«هستم» و نفسهای آخر را میکشم، به تو که از نعمت جوانی برخورداری، آن است که معاشر خود و دوستان خویش را از اشخاص وارسته و متعهد و متوجّه به معنویات و آنان که به حبّ دنیا و زخارف آن ندارند و از مال و منال دنیا بهاندازه کفایت و حد متعارف پا بیرون نمیگذارند و مجالس و محفلشان آلوده به گناه نیست و از اخلاق کریمه برخوردارند، انتخاب کن که تأثیر معاشرت در دو طرف صلاح و فساد، اجتنابناپذیر است و سعی کن از مجالسی که انسان را از یاد خدا غافل میکند، پرهیز نمایی که با خوگرفتن با این مجالس، ممکن است از انسان سلب توفیق شود که خود مصیبتی جبرانناپذیر است.
اخلاق باید در همهجا و در همه دروس مورد توجه قرار گیرد و اعتقادم بر این است که باید هر کسی حوزه درسی بزرگ و کوچک دارد، یکی دو دقیقه مقدّمتاً و مؤخّرتاً درس اخلاق بگوید تا طلاب با اخلاق اسلامی بار بیایند.
اول خودسازی
شما باید خودتان را بسازید و بعد ملت را بسازید. خودسازى به اینکه تمام ابعادى که انسان دارد و انبیا(ع) آمدند براى تربیت آن- تمام ابعاد را- ترقى دهید؛ جنبه علمى، همه ابعاد علم؛ جنبه اخلاقى، همه ابعاد اخلاق؛ تهذیب نفس، وارسته کردن نفس از تعلقات دنیا که سرمنشأ همه کمالات وارسته شدن نفس از تعلقات است و بدبختى هر انسان تعلق به مادیّات است. توجه و تعلق نفس به مادیات، انسان را از کاروان انسانها باز مىدارد و بیرون رفتن از تعلقات مادى و توجه به خداى تبارک و تعالى، انسان را به مقام انسانیت مىرساند. انبیا(ع) هم براى همین دو جهت آمده بودند؛ بیرون کردن مردم از تعلقات و تشبث به مقام ربوبیت...
علم و عمل دو بال پرواز
شما آقایان اهل علم که بعضى لباس [...] ملبس به لباس علم هستید و بعضى یا اکثراً انشاءاللَّه بعد ملبس خواهید شد، انشاءاللَّه این مراتب را طى بکنید.
امید است که شما آقایان در خلال تحصیل، توجه به این مطلب داشته باشید که در مدرسهها منزه کنید خودتان را از تعلقات دنیا. تمام گرفتاریهاى بشر از این تعلقات است. (صحیفه امام، ج8، ص: 268)
اشتباه روحانیان به حساب نظام نوشته میشود
الآن ما در تمام سطح ایران مىبینیم که یک نابهسامانیهایى هست، یک اختلافاتى هست، یک کارهایى هست که نباید بشود. چیزهایى که برخلاف رضاى خداست، برخلاف دستور پیغمبر اکرم(ص) است، برخلاف دستور اسلام است، در همه سطح کشور واقع مىشود. نه همه مىکنند؛ لکن در تمام سطح کشور هستند، اشخاصى که هم چه کارهایى مىکنند و خوف این است که این بهپاى اسلام نوشته بشود؛ بهپاى جمهورى اسلام نوشته بشود و در خارج بگویند: این هم نظام اسلام و این هم جمهورى اسلام که مثل سابق است با اختلاف افراد؛ همانطورى که سابق مىریختند، توى خانههاى مردم و مىگرفتند و هیچ تحت قاعدهاى نبود؛ الّا قاعده جباریّت و ظلم، حالا هم بىمیزان مثلًا در بعضى جاها مىروند، خانه مردم [را بازرسى] مىکنند؛ این پاى اسلام حساب بشود. اگر پاى خود ما حساب مىشد، خوب، مسلک مسلک صحیح؛ لکن آنهایى که مىخواهند، در این مملکت باشند، آنها دارند خلاف مىکنند؛ مثل کارهاى رژیم سابق، آن را پاى اسلام حساب نمىکردند. آنها یک دستهاى بودند که کارهایى مىکردند و روى رژیم طاغوتى بود. این به مسلک ما هیچ ضررى وارد نمىآورد؛ به مملکت ما ضرر وارد مىآورد؛ اما مسلک ما محفوظ مىماند و آنها را خلاف اسلام مىدانستند؛ خلاف رژیم اسلامى مىدانستند؛ لکن اگر امروز خداى نخواسته در طبقات مردم؛ خصوصاً در طبقات روحانیین که آنها در رأس هستند و آنها نماینده اسلام هستند، اگر خداى نخواسته بعض اشخاص ملبس به لباس روحانیین یک کارى بکنند به اسم روحانى، یک کارى بکنند به اسم کمیته کذا و این کار برخلاف موازین شرعیه باشد، این را دیگر نمىآیند حساب کنند به اینکه این رژیم طاغوتى است؛ مىگویند رژیم اسلامى است و این هم کارهایش! این هم حرفهایى است... . (صحیفه امام، ج8، ص: 273)
راه خوب و خطرناک
من امیدوارم که شما آقایان که در این راه قدم برداشتید و در مدرسه دینى و علمى وارد شدید، بعدها از ذخایر این امت و از مبلغین اسلام باشید. راه، راه خوبى است و خطرناک. راه خوبى است که راه انبیاست. انبیا(ع) هم براى تربیت بشر آمدهاند و علماى امت هم، مربیان بشر باید باشند. پس شغل، شغل انبیاست و راه، راه انبیا(ع) و خطرناک است که اگر ما به وظایف محوله به خودمان عمل نکنیم، غیر از این است که دیگران نکنند. اگر یک بقال، یک کارمند، یک شخصى که سِمِه روحانیت ندارد، یک کار زشتى خداى نخواسته انجام بدهد، این براى خودش عیب است؛ اما اگر شما انشاءاللَّه روحانى شدید و هر کدامتان در یک بلدى یا در یک مملکتى انشاءاللَّه سرشناس شدید و مروج دین اسلام، اگر خداى نخواسته انحرافى در شما پیدا بشود، این انحراف انحرافى نیست که مثل سایر مردم باشد... . (صحیفه امام، ج8، ص: 273).