حضرت زینب(س) منادی حماسه عاشورا تا اربعین
به مناسبت ایام اربعین حسینی و نقش حماسهآفرین عقیله بنیهاشم حضرت زینب کبری(س)
در مواجهه با دشمن
برفراز قلهی استقامتکم کم به پایان ایام پر از غم و درد و ماتم اهلبیتِ سیدالشهدا(علیهم) نزدیک میشویم و کاروان در مسیر بازگشت به کربلا و مدینه است!
در اینکه کاروان دقیقا چه روزی از شام خارج میشود اختلاف نظرهایی وجود دارد؛ اما در مورد چگونگی خروج تمام مقاتل هم نظرند که این کاروان هیچ شباهتی به کاروان چند روز پیش_ که در زیر آماج طعنهها و توهینها وبا نهایت شکستگی به شام وارد شد_ ندارد!
کاروان میرود اما هنوز طنین صدای با صلابت عقیله بنیهاشم حضرت زینب کبری(س) به گوش میرسد که در حضور آن همه سفیر و وزیر و خدم و حشم، شکوه پوشالی یزید را در هم میشکند که:
مهلا مهلا، انسیت قولالله عزوجل: ]وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ ٭ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا ٭ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ [ 1
آرام باش، آهستهتر.آیا فراموش کردهای قول خداوند متعال را ٭ گمان نکنند آنان که کافر گشتهاند اینکه ما آنها را مهلت میدهیم به نفع و خیر آنان است، بلکه ایشان را مهلت میدهیم تا گناه بیشتر کنند و آنان را عذابی باشد دردناک.
با شجاعت و فصاحت حیدریاش، بدون ذرهای ترس و تزلزل، یزید را «ابن الطقا» میخواند و عدل و انصافش را زیر سوال میبرد:
أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ الله صلی الله علیه وآله سَبَايَا...؟!
آیا این از عدالت است، ای فرزند بردگان آزاد شده [بردگان آزاد شده رسول خدا(ص)] ، که تو، زنان و کنیزگان خود را پشت پرده نگهداری ولی دختران رسول خدا(ص) اسیر باشند؟2
و این شجاعت و اقتدار اسطوره صبر و مقاومت، زینب کبری(س) است که در تاریخ میماند و الگویی میشود برای تمام انسانها و به ویژه زنان آزاده تاریخ.
امروز میبینیم زن فلسطینی را که زینبوار بر روی خرابهها و پیکر غرق به خون عزیزانش میایستد و نوای توحید سر میدهد، او نیز از حضرت زینب آموخته و میداند وعده خداوند حق است و خداوند در کمین ستمکاران نشسته است:
]يَوْمَ يُنَادِي الْمُنَادِي أَلا لَعْنَةُ الله عَلَى الظَّالِمِينَ[ 3
٭ ٭ ٭
کار به جایی میرسد که یزید تمام این واقعه را به گردن عبیدالله میاندازد تا خود را رها کند...!
و خیلی زود و ناگزیر دستور بازگشت کاروان را صادر میکند، اما این بار نه بر شتران بیجهاز و در غل و زنجیر که سربلند و پیروز و در نهایت عزت و عظمت...!
هر چند همچنان دردمند و مصیبت زده؛ آخر داغ غم مولایش حسین(ع) را مگر میشود از یاد برد؟؟! اصلاً تازه اینجاست که زینب(س) میتواند یک دل سیر برای حسینش بگرید، پس امیر قافله را صدا میکند و میگوید:
ما را از مسیر کربلا ببرید... .
..............................................
پی نوشتها۱. آلعمران/ 178؛
۲.خطبه حضرت زینب، بحارالانوار، ج45، ص134؛
۳- العوالم، امام حسین (ع)،عبدالله بحرانی، ص435.