printlogo


printlogo


گفتم، گفت «7»
القاب و عناوین

کاربرد عناوین برای اشخاص، باید ضابطه‌مند باشد، چه در حوزه، چه در دانشگاه، چه در ارتش، چه در ادارات و ...
استاد گفت: بعضی‌ها اسیرند؛ اسیر القاب و عناوین. چه با ضابطه و چه بی‌ضابطه. اگر عنوان با معنون تطابق نداشته باشد، نوعی فریب و تدلیس است.
گفتم: از کجا بفهمیم که کسی واقعاً حجت‌الاسلام است یا ثقةالاسلام یا آیت‌الله؟ معیار اینها چیست؟
استاد گفت: متأسفانه معیارها دچار دگرگونی شده است. بعضی‌ها به کمتر از آیت‌الله راضی نیستند؛ درحالی‌که بزرگترین عالم شیعی مثل کلینی(ره)، لقبش ثقةالاسلام است. الآن اگر با این لقب کسی را یاد کنند، فکر می‌کند که به او توهین شده است.
گفتم: رسانه‌ها و مطبوعات گاهی درمی‌مانند که فلان شخصیت و کارشناس مذهبی را با چه عنوان و لقبی یاد کنند.
استاد گفت: اینکه گفتم، بعضی‌ها اسیر القابند، همین است. درجات حوزوی در جایی ثبت نشده و معیار مکتوب و مدوّن ندارد. از این جهت افراد شهرت‌طلب، دوست دارند با بالاترین عنوان حوزوی از آنان یاد شود؛ هرچند در خور آن نباشند.
گفتم: چطور مثلاً در ارتش، استوار، سروان، سرهنگ و تیمسار روی حساب است؛ ولی در حوزه چنین نیست؟
استاد گفت: عناوین رایج اعتباری است. بعضی از روی تواضع آیت‌الله هم که باشند، می‌گویند: من یک طلبه هستم؛ ولی بعضی گرفتار عناوین‌اند. اگر انسان مهذّب نباشد، اعتباریّات برایش اصل می‌شود.
گفتم: خوب، بالأخره چه باید کرد؟
استاد گفت: باید عنوان و معنون، لقب با ملقب متحّد باشد. در غیر این‌صورت چه‌بسا دیگران به اشتباه بیفتند. سربسته همین قدر کافی است...