printlogo


printlogo


رئیس پژوهشگاه مطالعات اسلامی جامعة‌الزهرا(س) بررسی کرد
رشد تصاعدی و تکاملی فلسفه اخلاق در سده اخیر حوزه علمیه قم
نشست «مواجهه حکمای حوزه علمیه قم با فلسفه اخلاق در سده اخیر»، از سلسله نشست‌های یکصدمین سال بازتأسیس حوزه علمیه قم برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت‌الاسلام والمسلمین مجید ابوالقاسم‌زاده در این نشست، ضمن اشاره به تعریف اخلاق، در رابطه با پیشینه فلسفه اخلاق، گفت: مباحث فلسفه اخلاق را در طول تاریخ تفکر فلسفی و عقلی در علم کلام، اصول فقه، فلسفه و منطق داشتیم؛ اما دانش فلسفه اخلاق را به‌صورت مستقل نداشتیم و به‌صورت پراکنده در اندیشه و علوم مختلف اسلامی حضور داشته است.
وی افزود: سده اخیر حوزه علمیه قم، این مباحث را به‌صورت مستقل و متمرکز در آرا و آثار علامه طباطبایی(ره) و شاگردان ایشان مشاهده می‌کنیم و تا پیش از ایشان، در قالب مباحث اصولی، منطقی و کلامی مطرح می‌شد.
این استاد فلسفه اخلاق، با بیان اینکه مرحوم علامه طباطبایی، در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقاله‌ای را به‌عنوان ادراکات اعتباری اختصاص می‌دهد، گفت: شهید مطهری علاوه بر پاورقی که به اصول فلسفه می‌زند، دیدگاه استادشان را مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهد. همچنین کتاب دیگری با عنوان نقدی بر مارکسیسم بحث اطلاق و نسبیت اخلاقی را مطرح می‌کند و در کتابی مستقل به فلسفه اخلاق می‌پردازد.
وی اظهار کرد: مرحوم علامه مصباح یزدی در خلال آثار متعددی به بحث فلسفه اخلاقی پرداخت که از جمله آنها اخلاق در قرآن است؛ همچنین دروس فلسفه اخلاق و بررسی و نقد مکاتب اخلاقی را دارند.
رئیس پژوهشگاه مطالعات اسلامی جامعةالزهرا(س) افزود: در آثار آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی هم، مباحث متنوعی از فلسفه اخلاق مطرح شده است و در جلد دهم، تفسیر موضوعی قرآن که به مبادی اخلاق در قرآن اختصاص دارد، دیدگاه‌های عمده فلسفه اخلاقی‌شان در آنجا مطرح شده است.
وی اضافه کرد: مرحوم مهدی حائری یزدی در کتاب کاوش‌های عقل عملی و آیت‌الله‌العظمی سبحانی در کتاب حسن و قبح عقلی یا پایه‌های اخلاق جاویدان، نظراتشان را بیان کردند.
حجت‌الاسلام والمسلمین ابوالقاسم‌زاده در رابطه با دیدگاه‌های معرفت‌شناسی اخلاق، گفت: در دوران معاصر مسئله شکاکیت و نسبیت اخلاقی که منجر به نسبیت در رفتار می‌شود، بیشتر مطرح شده است؛ زیرا برای برای پاسخگویی به شبهه نسبی‌گرایی اخلاقی است که در غرب نهادینه شده و به دنبال این است که در رفتار جوامع اسلامی نیز ایجاد کنند تا هرکسی آن‌طور که تشخیص می‌دهد، عمل کند.
وی ادامه داد: مرحوم علامه طباطبایی، نظریه‌ای با عنوان اعتباریات دارند که بعد از ایشان، مورد نقض و ابرام‌های متعددی قرار گرفته است. برخی با این نظریه سعی کردند که نسبی‌گرایی اخلاقی را استفاده کنند که با نگاه هستی شناسانه، اعتباریات برخاسته از سلایق فردی و توافق‌های جمعی، از واقعیت نشأت نمی‌گیرد و اعتباری است و خاستگاه و منشأ واقعی ندارد؛ اما حقیقت این است که نظریه اعتباریات علامه طباطبایی(ره) کاملاً برخاسته از دیدگاه واقع‌گرایانه است و اخلاق و باید و نبایدهای اخلاقی برخاسته از اقتضائات واقعی، امور تکوینی و مصالح و مفاسد واقعی است.
رئیس پژوهشگاه مطالعات اسلامی جامعةالزهرا(س) تأکید کرد: واقع‌گرایی در اینجا به‌معنای واقع‌گرایی حداکثری است؛ یعنی برای جملات اخلاقی، منشأ واقعی داشته باشیم هم کفایت می‌کند و لازم نیست، ما‌به‌ازای واقعی داشته باشیم؛ مثلاً کتاب، مابه‌ازای واقعی دارد و می‌توان آن را در دست گرفت؛ اما عدالت، دیدنی و در دست گرفتنی نیست؛ اما منشأ واقعی دارد.
حجت‌الاسلام والمسلمین ابوالقاسم‌زاده عنوان کرد: نسبی‌گرایی اخلاق به این معناست که هیچ حکم اخلاقی ثابت و مطلق نداریم؛ بلکه همه احکام اخلاقی متغیّر، نسبی و تابع زمان و مکان هستند.
وی با بیان اینکه مطلق‌گرایی دو قسم دارد، اظهار کرد: مطلق‌گرایی حداکثری بیان می‌کند: هیچ حکم اخلاقی تغییر نمی‌کند؛ اما مطلق‌گرایی معتدل و میانه بیان می‌کند: برخی از احکام ثابت و تابع شرایط واقعی هستند؛ مانند خوب بودن عدالت؛ اما برخی از احکام دیگر تغییر می‌کند؛ اما تابع شرایط عینی و واقعی است و به‌صورت دل‌خواه نیست.
رئیس پژوهشگاه مطالعات اسلامی جامعةالزهرا‌(س) با بیان اینکه بر اساس این تعاریف، دیدگاه علامه طباطبایی واقع‌گرایی حداکثری و مطلق‌گرایی معتدل است، افزود: همه شاگردان علامه طباطبایی(ره) گزاره‌های اخلاقی را یقینی می‌دانند که در نوع بدیهی، نظری، وجدانی، اولی و... متفاوت هستند. شهید مطهری فطری می‌داند؛ اما این فطری به‌معنای افلاطونی نیست که انسان از بدو تولد خوب و بد را می‌داند؛ بلکه فطریات به‌معنای اولیات به این معناست که وقتی انسان به مرحله درک و تصور اجزا و مفاهیم رسید، خود به خود به تصدیق می‌رسد.
حجت‌الاسلام والمسلمین ابوالقاسم‌زاده، در معنای دیگر فطری گفت: فطریات یعنی یک قیاس خفی در ذهن ایجاد می‌شود و می‌تواند، حکم به حسن و قبح افعال کند. در نظر برخی از بزرگان، فطری به‌معنای گرایش هم هست؛ یعنی انسان‌ها فطرتاً میل و گرایش به انجام خوبی دارند.
این استاد فلسفه اخلاق با اشاره به علم حضوری، بیان کرد: برخی علم حضوری را از وجدانیات دانستند. وجدانیات علم حصولی است؛ اما قضایایی است که حاکی از علم حضوری است؛ یعنی انسان در درون خودش مستقیماً خوبی و بدی برخی از افعال را تشخیص می‌دهد.
وی گفت: آیت‌الله مصباح یزدی(ره) معتقد است که اخلاق، هیچ گزاره بدیهی ندارد و همه گزاره‌های اخلاقی، نظری هستند و باید اثبات شوند. اصل عدالت مانند اصل علیت است و هر معلولی علت دارد. عدالت واجب است و مانند هر معلولی علت دارد و از قضایای حقیقیه است و قضیه حقیقیه در حکم قضایای شرطیه است؛ یعنی اگر معلولی در خارج باشد، نیاز به علت دارد و لزوماً ثابت نمی‌کند که معلولی در خارج وجود دارد و وجود معلول در خارج را باید اثبات کرد.
رئیس پژوهشگاه مطالعات اسلامی جامعةالزهرا(س) یادآور شد: در سده اخیر حوزه علمیه قم، رشد تصاعدی و تکاملی در فلسفه اخلاق داشته و هرچقدر حرکت کرده‌ایم، کامل‌تر شده است.