printlogo


printlogo


امام خامنه‌ای در دیدار اعضای هیئت علمی پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا‌(ع)
ابعاد معنوی، الهی و سیاسی امام رضا و ائمه(ع) با زبان روز برای مخاطبان تبیین شود
پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا(ع) با شعار «عدالت برای همه، ظلم به هیچ‌کس»، با پخش پیام امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب، قرائت پیام‌های آیات عظام: مکارم شیرازی، سبحانی و جوادی آملی، سخنرانی آیت‌الله رئیسی رئیس‌جمهور و حجت‌الاسلام والمسلمین مروی تولیت آستان قدس رضوی، و با حضور اندیشمندان اسلامی از ایران و چهار قاره جهان، ۲۴ و ۲۵ اردیبهشت در تالار قدس سازمان کتابخانه‌های آستان قدس رضوی برگزار شد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، بیانات امام خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای هیئت علمی کنگره‌ جهانی حضرت رضا(ع) که ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ برگزار شده بود، ۲۴ اردیبهشت در محل برگزاری این کنگره در مشهد مقدس منتشر شد. متن کامل سخنان رهبر معظم انقلاب به این شرح است:
بسم‌الله ‌الرحمن‌ الرحیم1
اولاً تشکیل این کنگره و این گردهمایی کار بسیار خوبی است؛ چون ماها  داخل جامعه شیعه؛ حالا قبل از اینکه به دیگران برسیم  در زمینه معرفت ائمه نقایص زیادی داریم؛ گاهی به یک جنبه توجه شده با افراط و بدون اتقان و از جنبه‌های دیگر غفلت شده؛ و گاهی حتی به همان هم توجه نشده و به‌همین مسائل ظاهری و توجهات ظاهری و [مانند] اینها بسنده شده است.
به نظر من ما به‌عنوان شیعه، به‌عنوان مجموعه اهل تشیع، یکی از وظایف بزرگمان این است که ائمه خودمان را به دنیا معرفی کنیم. حالا بعضی از ائمه(ع) مثل امام حسین و امیرالمؤمنین(ع)، به ‌دلایلی معرفی‌شده هستند؛ دیگران درباره‌شان نوشته‌اند، گفته‌اند و نوعی شناخت از آنها در دنیای غیرشیعه و حتی دنیای غیراسلام وجود دارد؛ لکن اکثر ائمه(ع) ناشناخته‌اند. امام حسن مجتبی(ع) با آن عظمت ناشناخته است، حضرت موسی‌بن‌جعفر، حضرت‌هادی، امام جعفر صادق(ع)، با آن دستگاه عظیم و فعالیت فوق‌العاده، اینها در دنیا ناشناخته‌اند. اگر چنانچه درباره اینها حرفی هم گفته شده از غیر شیعه  قهراً از غیر شیعه که باشد، جنبه غیر فرقه‌ای پیدا می‌کند  خیلی قلیل و محدود است. حالا مثلاً فلان نویسنده عارف، در خلال عرفا، اسم امام جعفر صادق(ع) را می‌آورد؛ مثلاً نیم صفحه یا کمتر درباره ایشان به‌عنوان یک فرد عارف و [مانند] اینها صحبت می‌کند؛ این [معرفی] در این حد است، بیشتر نیست.
من به نظرم می‌رسد، راجع به زندگی ائمه(ع) از سه بُعد ‌باید کار بشود: یکی از آن بُعد معنوی و الهی؛ یعنی آن قداست؛ جنبه قداست ائمه(ع)؛ از این نمی‌شود صرف‌نظر کرد؛ درباره این باید صحبت بشود؛ منتها متقن صحبت بشود. گاهی حرف‌هایی زده می‌شود، روایاتی به‌عنوان پشتیبان آن حرف‌ها آورده می‌شود؛ [اما] حرف‌ها ضعیف است. ما باید جنبه ملکوتی ائمه(ع)، جنبه معنوی و عرشی ائمه(ع) را بیان کنیم؛ این جزو چیزهایی نیست که ما درباره‌اش بخواهیم تقیه کنیم یا مثلاً مخفی کنیم؛ نه، باید این جنبه معنوی و عرشی ائمه(ع) را بگوییم؛ کما اینکه در مورد خود پیغمبر(ص) [گفته‌ایم]. مسئله معصومیت‌شان، مسئله ارتباطات آنها با خدای متعال، ارتباطات آنها با فرشته‌ها  اینهایی که هست  ولایت آنها به آن معنای معنوی‌اش، اینها را باید بگوییم؛ از این جنبه باید یک کار عالمانه قوی خوبی انجام بگیرد.
جنبه دوم، جنبه کلمات و درس‌های اینهاست  همین که آقایان هم به آن اشاره کردید  در زمینه‌های مختلف؛ در زمینه مسائل زندگی، مسائل گوناگونِ مورد نیاز انسان: اخلاقیات، معاشرت، دین، احکام؛ ائمه ما(ع) حرف دارند، مکتب دارند [که باید] بیان بشود.
بعضی از این جنبه‌ها که ما خیلی هم به آن توجه نمی‌کنیم، در دنیا موضوعیت دارد؛ حالا مثلاً فرض کنید، مسئله حمایت از حیوانات؛ شما نگاه کنید در روایات ما از ائمه(ع)، نسبت به مسئله رعایت حقوق حیوانات و حمایت از حیوانات چقدر بحث شده؛ این اگر چنانچه در دنیا مطرح بشود، گفته بشود، شناخته بشود، خب یک چیز مهمی است. ببینید حالا چه کسی از ماها درباره این فکر می‌کند؟ کدام‌مان دنبال این قضیه هستیم؟ [یا موضوع] معاشرت‌ها، مضامینی که درباره ارتباط با غیرشیعه و غیرمسلمان هست؛ این‌همه در روایات ما، در این زمینه به‌تَبَع قرآن کریم حرف هست؛ [مثل] [لایَنهاکُمُ اللهُ عَنِ‌الذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی‌الدین]؛۲ این‌ها حرف‌هایی است که تکرار کرده‌ایم و مکرر این‌ها را گفته‌ایم. این‌ها از میان کلمات ائمه(ع) باید بیان بشود و منتقل بشود.
خب، این‌همه ما کتاب داریم؛ یعنی مثلاً بحارالانوار [بیشتر از] صد جلد کتاب است و از این قبیل کتب فراوان است؛ اما این‌ها در یک محدوده خاصی هستند دیگر. یک شعری آن روز بنده خواندم:۳ 
مِی نابی ولی از خلـوت خُـم     
چو در ساغر نمی‌آیی چه حاصل؟۴ 
مِی ناب را باید آورد در ساغر تا قابل استفاده باشد؛ ولی در خُم مانده. این می ‌نابِ معارف زندگی ‌ما که از ائمه(ع) آمده، همین‌طور در خُم مانده، سرش را هم خشت گذاشتیم  قدیم‌ها خشت می‌گذاشتند سرِ خم و می‌بستند  ما این‌جوری [عمل] کرده‌ایم. این[جوری] نمی‌شود؛ این باید به زبان روز، به زبان فنی، با شیوه‌های درست به دنیا منعکس بشود. امروز دیگر ارتباط با دنیا کار آسانی شده؛ یعنی شما اینجا می‌نشینید و یک دکمه‌ای را فشار می‌دهید و ده دقیقه وقت صرف می‌کنید، در دورترین نقطه عالم  در استرالیا، در کانادا، در آمریکا، در فلان‌‌جا  هر کس که شما بخواهید، حرف شما را می‌شنود. این خیلی چیز مهمی است. در این کار، از این شیوه باید استفاده بشود؛ منتها زبان مهم است؛ [اینکه] با چه زبانی می‌خواهید بیان کنید. این هم، بخش دوم آن چیزی است که برای معرفی ائمه(ع) باید دنبال بشود.
بخش سوم، مسئله سیاست است؛ این همان چیزی است که بنده در آن [بررسی] سال‌های زندگی ائمه، عمدتاً این را دنبال می‌کردم که ائمه چه کار می‌کردند و چه کار می‌خواستند بکنند. بخش سیاست، بخش خیلی مهمی است. سیاست ائمه چه بود؟ اینکه امام با همه آن مقامات، با همه آن مرتبتِ الهی که دارد و امانت الهی که دستش هست، اکتفا کند به اینکه مثلاً یک مقدار احکام بگوید و یک مقدار اخلاق بگوید و مانند اینها، این به نظر اصلاً برای انسان وقتی که درست توجه کند، قابل فهم نیست؛ آنها هدف‌های بزرگی داشتند. هدف عمده آنها هم، ایجاد جامعه اسلامی [بوده]؛ که ایجاد جامعه اسلامی بدون ایجاد حاکمیت اسلامی امکان‌پذیر نیست؛ پس دنبال حاکمیت اسلامی بودند. یک بُعد مهم امامت این است؛ امامت یعنی ریاست دین و دنیا، ریاست ماده و معنا. خب ماده‌اش عبارت است از همین سیاست و اداره کشور و اداره حکومت. و همه ائمه(ع) دنبال این بوده‌اند؛ یعنی بدون استثنا همه ائمه دنبال این بوده‌اند؛ منتها با شیوه‌های مختلف، در فصول مختلف، با روش‌ها و اهداف کوتاه‌مدت مختلف؛ [اما] هدف بلندمدت یکی بود.
من حالا راجع به حضرت رضا(ع)، بعد یک جمله‌ای عرض خواهم کرد. حالا مثلاً فرض کنید در زمان امام صادق(ع)؛ به حضرت مراجعه می‌شده که چرا قیام نمی‌کنید؟! مکرر در روایت داریم و دیده‌اید دیگر که [می‌پرسیدند] چرا قیام نمی‌کنید. حضرت هم به هر کسی یک استدلال یا یک جور جوابی می‌دهند. خب، چرا از حضرت این‌قدر سؤال می‌کنند که چرا قیام نمی‌کنید؟ علتش این است که بنا بوده حضرت قیام کند؛ این را شیعه می‌دانسته، این بین شیعه مسلم بوده است.
وقتی که به امام حسن مجتبی(ع) اعتراض کردند که چرا شما صلح کردید، از جمله حرف‌هایی که مکرراً از حضرت مجتبی نقل شده این است که می‌فرماید: «ما تَدری لَعَلهُ فِتنَةٌ لَکُم وَمَتاعٌ اِلی حین»؛۵ این [کار] یک زمان دارد، یک اَمَد دارد، یک سرآمد دارد. شما چه می‌دانید؟ یعنی این وعده است. آن‌وقت در روایت امام این وعده مشخص شده؛ در روایت است: اِن اللهَ جَعَلَ هذَا الاَمر فی سَنَةِ سَبعین. امام مجتبی(ع) سال ۴۰، ۴۱ این حرف را زدند. بنا بوده سال ۷۰ قیام انجام بگیرد و حکومت اسلامی تشکیل بشود؛ در تقدیر الهی این بوده که این کار انجام بگیرد. بعد می‌فرماید: «فَلَما قُتِلَ الحُسَینُ(ع) اِشتَد غَضَبُ اللهِ عَلَی اَهلِ الاَرضِ فَاَخرَه»؛۶ وقتی در سال ۶۱  محرم ۶۱  حضرت به شهادت رسیدند، این کار عقب افتاد؛ این [کار] بنا بود سال ۷۰ انجام بگیرد؛ [اما] به‌خاطر شهادت سیدالشهدا(ع) و عوامل بیرونی‌ای که طبعاً مترتب بر این معنا می‌شد، این کار عقب افتاد. حالا در تعبیر روایت، «اِشتَد غَضَبُ اللهِ عَلَی اَهلِ الاَرض» است؛ اما می‌دانیم که این «اشتداد غضب» و آنچه بر آن مترتب می‌شود، با همین عوامل ظاهری و علل و عوامل معمولی تطبیق می‌کند؛ عوامل معمولی‌اش این است که باز در یک روایت دیگر هست که: اِرتَد الناسُ بَعدَ الحُسَینِ اِلا ثَلاثَة؛ «اِرتَد» نه به‌معنایی که از دین برگشتند؛ یعنی بعد از امام حسین(ع)، شیعه از این راهی که داشت می‌رفت، مردد شد؛ یعنی با این وضع چه‌جوری می‌شود رفت؛ مگر سه نفر: یحیی‌بن ‌امّ‌طویل [و دو نفر دیگر]؛ سه نفر بیشتر نماندند. حضرت صادق(ع) می‌فرماید: «ثُم اِن الناسَ لَحِقوا وَکَثُروا»،۷ سی سال زحمت امام سجاد و بعد حضرت باقر(ع)، نتیجه‌اش این شده که این [تعداد بیشتر شد].
خب بعد در [ادامه‌] همان روایتی که داشتم می‌خواندم، خدای متعال آن امر حکومت را که سال ۷۰ قرار بود اتفاق بیفتد، به تأخیر انداخت به سال ۱۴۰؛ «فَاَخرَهُ اِلی اَربَعینَ وَمِائَة».۸  سال ۱۴۰، سال زندگی امام صادق(ع) است دیگر؛ حضرت [سال] ۱۴۸ از دنیا رفتند. این [مطلب] بینِ شیعه، بین خواص شیعه گفته می‌شده، تکرار می‌شده. بعد البته حضرت علت اینکه تأخیر افتاد را بعداً در همین روایت ذکر می‌کنند که این‌جوری شد که تأخیر افتاد؛ لذا شما می‌بینید  این در روایت هست  که زُراره  که خب دیگر جزو نزدیک‌ترین‌هاست؛ زراره در کوفه است؛ می‌دانید اهل کوفه است؛ ساکن کوفه بود  یک پیغام می‌دهد به حضرت، یک نامه‌ای می‌نویسد به حضرت صادق(ع) و می‌گوید که یک نفر از دوستان ما از مردم؛ یعنی از شیعه‌ها، اینجا دچار گرفتاریِ قرض شده و حکومت می‌خواهد این را دستگیر کند به‌خاطر مدیون شدنش، به‌خاطر قرض سنگینی که دارد. این [فرد] الآن مدتی است فرار کرده؛ از زن و بچه‌اش دور شده و فرار کرده و آواره است برای اینکه نتوانند دستگیرش کنند. [زراره می‌نویسد: ] حالا من از شما سؤال می‌کنم: اگر «هذا الأمر»  این «هذا الأمر» در روایات زیاد تکرار می‌شود؛ یعنی همین مسئله حکومت  اگر «هذا الامر» در همین یکی دو سال بناست اتفاق بیفتد، بگوییم: این [فرد] باشد تا وقتی که این اتفاق بیفتد و شماها بیایید سر کار و قضیه خلاص بشود؛ اما اگر قرار نیست، بنا نیست این [امر] یکی دو ساله انجام بگیرد، رفقا جمع شوند، پول جمع کنیم و قرض این بیچاره را بدهیم که بیاید سر خانه و زندگی.۹ این را زراره سؤال می‌کند؛ این شوخی نیست. زراره چرا احتمال می‌دهد که ظرف یکی دو سال بشود این کار اتفاق بیفتد؟
باز یک روایت دیگر از زراره دارد، می‌گوید: «والله لا اری علی هذه الاعواد الا جعفراً»؛۱۰ «اعواد»؛ یعنی منبر؛ یعنی ستون‌های منبر؛ می‌گوید: روی این ستون‌های منبر، من غیر از جعفر را نمی‌بینم؛ یعنی یقین داشته که حضرت می‌آیند و روی منبر خلافت می‌نشینند؛ یعنی این [انتظار] وجود داشته. بعد خب [یَمحُوا اللهُ ما یَشاءُ وَیُثبِتُ وَعِندَهُ اُم الکِتاب]؛11 قدر الهی این است، قضای الهی این نیست. قضای الهی، آن که قَدَرِ تثبیت‌شده است، آن به‌اصطلاح قرار قطعی‌شده، آن [امر] نبوده؛ به‌خاطر عوامل خاص و علل و عوامل این‌جوری. پس ائمه(ع) دنبال این قضیه بودند؛ این خیلی قضیه مهمی است.
حالا شما در این باب ببینید نقش امام رضا(ع) چیست. حالا البته من الآن یادم نیست، مطالب آن سخنرانی که جناب‌عالی۱۲ می‌فرمایید؛ قبل از آن هم من سال اول، یک پیامی۱۳ فرستادم مشهد و در آن پیام، مسئله قبول ولایت‌عهدی امام رضا(ع) را تحلیل کردم؛ یعنی گفتم: این در واقع یک مبارزه‌ای بود، بین مأمون عاقل و زیرک و بسیار باهوش و امام رضا(ع). مأمون اول گفت: خلافت را می‌دهم؛ اول ولایت‌عهدی نبود؛ گفت: من خلافت را به شما می‌دهم. حضرت قبول نکردند؛ اصرار کرد؛ بعد گفت: حالا که قبول نمی‌کنید، پس ولایت‌عهدی [را قبول کنید]. علت اینکه مأمون این کار را کرد، چه بود؟ من [در آن پیام]، چهار پنج علت و دلیل برای مأمون ذکر کردم که او به این اهداف فکر می‌کرد و دنبال این چیزها بود. امام(ع) قبول کردند؛ من پنج شش علت هم ذکر کردم، برای اینکه حضرت چطور قبول کردند و چرا این کار را کردند و فواید این کار چه بود. یک حرکت عظیم، یک جنگ فوق‌العاده غیر نظامی، یعنی جنگ سیاسی در واقع، بین حضرت و مأمون راه افتاده و حضرت در این جنگ، مأمون را خُرد و خمیر کرده؛ یعنی با این کاری که کرده، منکوب کرده مأمون را؛ طوری‌که مأمون مجبور شده، حضرت را به قتل برساند. وَالا اول که این‌جور نبود؛ [حضرت را] احترام می‌کردند، نماز می‌فرستادند؛ از این کارها بود دیگر. حالا آنجا من شرح دادم که مأمون چرا این کارها را می‌کرد و چرا کرد و چه اهداف و چه فوایدی در ذهنش بود؛ آن وقت‌ها ما هم، مثل شماها که الحمدلله جوانید و حوصله دارید، حوصله داشتیم و از این کارها می‌کردیم؛ حالا که دیگر به‌کلی از این معانی دور هستیم.
بنابراین این سه بخش در زندگی حضرت امام رضا (علیه ‌الصلاة والسلام) و بقیه ائمه(ع) باید تبیین بشود. هنر شما این است که این سه بخش را اولاً استخراج کنید؛ ثانیاً اینها را از زیاده‌گویی‌ها و حرف‌های غیرمتقن تخلیص کنید؛ ثالثاً که این سومی‌ مهم‌تر از همه است؛ با زبان مناسب، با زبان روز، با زبان قابل فهم برای مخاطب غیرشیعه و حتی شیعه  چون دوری بعضی از جوان‌های خودمان هم از این معارف، کمتر از دوری غیرشیعه و غیرمسلمان نیست و اطلاعی ندارند  بیان کنید اینها را. به نظر من اگر این کار انجام بگیرد، فقط صِرف یک گردهمایی و سخنرانی و مانند اینها دیگر نخواهد بود؛ یعنی یک فایده محسوسی بر آن اتفاق می‌افتد.
والسلام ‌علیکم‌ ورحمةالله ‌وبرکاته

  ظلم فراگیر مستکبران؛ مهمترین دلیل نیاز جهان به عدالت
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی، در پیام این مرجع تقلید به کنگره جهانی حضرت رضا(ع) که در این اجلاس قرائت شد، آمده است:
جهان امروز و مناسبات حاکم بر آن و نابرابری آشکار در برخورداری همه از حقوق انسانی و همچنین جور و ستم فراگیر زورمندان و مستکبران بر مستضعفین و مظلومان عالم، مهمترین دلیل و نشانه بر نیاز جهان برای سعی و کوشش نسبت به گسترش عدالت و جلوگیری از ظلم است. امروز ظلم نه در پوشش و لفافه، که عیان و ظاهر رخ نموده است. وضعیت مردم مظلوم غزه که ابتدایی‌ترین حقوق انسانی آن‌ها نقض شده و انواع جنایت‌ها در حق ایشان روا داشته شده، یکی از بارزترین و فجیع‌ترین نمونه‌های ظلم در تاریخ بشریت است.
اهمیت عدالت و پرهیز از ظلم و رعایت حقوق انسان‌ها از آموزه‌های اساسی دین مبین اسلام و مکتب اهل‌بیت(ع) است. خداوند متعال یکی از اصلی‌ترین مأموریت‌های پیامبر(ص) خود را جریان عدالت و مبارزه با ظلم قرار داده؛ آن‌چنان که به نبی خود فرمود: [وَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَلَا تَتَبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بما أَنزَلَ اللهُ مِن کتابٍ وأُمِرتُ لأعدِلَ بَینَکُم] و همچنین فرمود: [وهذا کتابٌ مُصَدق لِسَانًا عربیًا لِیُنذِرَ الَذِینَ ظَلَمُوا] و این مهم در جای‌جای قرآن و کلمات معصومین‌(ع) مورد تذکر قرار گرفته و به عناوین مختلف به آن پرداخته شده تا جایی که در کلام ثامن‌الحجج‌(ع)، معیار مسلمانی عدم ظلم به مردم و نزدیکان قرار داده شده است.
گرچه سخن درباره عدالت فراوان گفته شده است؛ اما به نظر می‌رسد، موضوع عدالت به‌عنوان یک آرمان اصلی برای بشریت و حکومت امام موعود(عج) و گفت‌وگو درباره حقیقت ارکان و مولفه‌های آن، خصوصا بررسی و واکاوی میدانی نسبت به موانع گسترش عدالت عمومی و مبارزه با ظالمان و مظاهر ظلم، با تکیه بر معارف والا و نورانی قرآن و اهل‌بیت(ع)، نیازمند پژوهش و تلاش علمی بیشتر است.
همچنین اینجانب پیشنهاد می‌کنم، کمیته‌ای برای پیگیری و تحقق این مطالعات و پژوهش‌ها در کنار این کنگره تشکیل شود تا با استفاده از ظرفیت جهانی امام رضا(ع) و آستان مقدس آن‌حضرت و ارتباط با اندیشمندان و افراد تأثیرگذار، اجرای عملی شعار این گردهمایی را پیگیری کند.

  ستمزدایی از چهره امتها، شیوه تمام پیامبران است
به گزارش خبرگزاری حوزه از مشهد، پیام حضرت آیت‌الله سبحانی به کنگره جهانی حضرت رضا(ع) که در این مراسم قرائت شد، به این شرح است:
«ائمه اثنی‌عشر(ع) در صحاح و مسانید، آیات قرآنی و روایات نبوی حاکی است که پیامبران پیشین از بنی‌اسرائیل دارای خلفای دوازده‌گانه بوده‌اند. قرآن درباره خلفای حضرت موسی(ع) چنین می‌فرماید: [وَلَقَدْ أَخَذَ اللهُ مِیثَاقَ بَنِی‌إِسْرَائِیلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَیْ‌عَشَرَ نَقِیبًا]؛ خدا از بنی‌اسرائیل پیمان گرفت و از آنها، دوازده نقیب برانگیختیم. از نظر تاریخ، شمار حواریون حضرت عیسی(ع) 12 تَن بودند. این سنت نیز همچنین ادامه داشته است. صحیح بخاری و صحیح مسلم نیز، از دوازده خلیفه برای پیامبر اسلام(ص) نام می‌برد. مسلم در صحیح خود نقل می‌کند که جابربن سمرة می‌گوید: پیامبر در اجتماع عظیمی چنین فرمود: «لایزال اسلام عزیزاً إلی إثنیْ‌عَشَر خلیفةْ کُلهمْ مِنْ قُریْش».
روایات خلفای دوازده‌گانه به‌صورت متضافر بلکه متواتر در صحیحین آمده است و غالباً می‌گویند: پیامبر(ص) فرمود: همگی از قریش و البته برخی می‌گویند: از«بنی‌هاشم». یکی از ویژگی‌های جانشینان دوازده‌گانه، عزت‌بخشی آنان به اسلام است. چنانکه فرمود: «لایزال اسلام عزیزاً الی إثنیْ‌عَشَر خلیفة». تاریخ می‌گوید: چنین دوازده خلیفه‌ای که به اسلام عزت بخشیدند، نه در خلفای اموی بوده و نه در خلفای بنی‌عباس! هر دو گروه، آن‌چنان رفتار نکردند که بتوانند مالک عزت اسلام باشند؛ بلکه رویِ زمین را با خونِ افراد بی‌گناه رنگین کردند. زندان‌ها را به‌وسیله افراد بی‌گناه که وابستگان به خاندان اهل‌بیت(ع) بودند، پر کردند.
اگر به‌طور بی‌طرفانه نظر به تاریخ افکنیم، دوازده خلیفه‌ای که از امیر مؤمنان(ع) آغاز شده و با حضرت مهدی(عج) ختم می‌شود، خواهیم دید که مصداق بارز این روایات، امیرمؤمنان و فرزندان یازده‌گانه اوست؛ البته وقت مجلس اجازه نمی‌دهد که درباره این خلفا به‌صورت گسترده عرض ادب کنیم؛ ولی چون همایش به‌عنوان امام رؤوف امام علی‌بن موسی‌الرضا(ع) برگزار شده است؛ فقط نظر بزرگان اهل سنت را درباره این امام رؤوف مطرح می‌کنیم.
۱. ابن‌حبان از رجالیون اهل‌سنت بوده؛ دو نوع رجالی دارد: ثقات و ضعاف. در بخش نخست هنگامی که نوبت به علی‌بن موسی‌الرضا(ع) می‌رسد، می‌گوید: این بزرگوار به‌وسیله مأمون مسموم شد. من هر موقع مشکلی پیدا می‌کردم، به مرقد ایشان مشرف شده و نماز می‌گزاردم و از خداوند متعال حاجات خود را می‌خواستم. و اتفاقاً برآورده می‌شد و من کراراً این را انجام داده‌ام.
۲. واقدی که یکی از نویسندگان تاریخ در قرن سوم اسلامی است، می‌گوید: «کان یُفتی بمسجدِ رسولِ‌الله وهو إبنُ‌نیفٍ وعشرینَ سنةٍ» - «علی‌بن موسی‌الرضا(ع) در مسجد رسول‌خدا درحالی‌که بیست و چند ساله بود، به مسائل دینی و عقیدتی پاسخ می‌گفت.» از نظر تاریخ بخشی از این سال‌ها در زمان حیات والد بزرگوار او بوده است. تا اینجا توانستیم شأن و موقعیت علی‌بن موسی‌الرضا(ع) را در آینه افکار دیگران مطالعه کنیم. اکنون وقت آن رسیده، درباره موضوع این همایش «عدالت برای همه، ظلم به هیچ‌کس»، به‌صورت موجز سخن بگوییم. ستم‌زدایی از چهره امت‌ها، شیوه تمام پیامبران است که پیوسته در کنار مستضعفان بودند و امیر مؤمنان(ع) انگیزه شرط پذیرش بیعت مهاجر و انصار را در مرحله چهارم، ستم‌زدایی معرفی می‌کند.
آنگاه که ستم بزرگ و چشم‌گیر باشد، اهل معرفت و کمال، با آن مبارزه می‌کنند؛ ولی اگر ستم جزئی و چشم‌گیر نباشد، از آن صرف‌نظر می‌کنند؛ ولی امام هشتم(ع) کوچک‌ترین ستم را پذیرا نبود. روزی وارد خانه شد و دید برخی از کارگران مشغول کارند؛ اما کارگری در گوشه‌ای نشسته، دست از کار کشیده است. علت را جویا شدند، گفتند: آنچه به او می‌دهیم، راضی نمی‌شود. فرمود: مگر اجرت او را معین نکرده‌اید؟! گفتند: نه. امام برآشفت و آنان را توبیخ کرد که نباید چنین کاری کرده باشید. سپس فرمود: اگر اجرت کارگر را تعیین کنید؛ ولی چیز مختصری بیفزایید، او سپاسگزار می‌شود؛ ولی اگر معین نکنید و دو برابر اجرت هم به او بدهید، او نگران می‌شود و تصور می‌کند که حق او را ادا نکرده‌اید! شیخ صدوق(ره) در کتاب عیون اخبارالرضا می‌نویسد که ابراهیم‌بن محمد همدانی می‌گوید: از حضرت رضا(ع) شنیدم که فرمود: «من أحب عاصیاً فهو عاص ومَنْ أحب مُطیعـاً فهو مُطیع، ومَنْ أعانَ ظالماً فهو ظالمٌ و مَنْ خَذَلَ عادلًا فهو ظالمٌ؛ آن‌کس که گنهکار را دوست بدارد، خود، گنهکار است، آن‌کس که انسان فرمانبردار را دوست بدارد، او خود، فرمانبردار است و آن‌کس که ظالم را کمک کند، او خود ظالم است.» آن‌کس که عادلی را خوار کند او خود ظالم است. در این مورد فرقی بین اولاد رسول و غیره نیست.
در پایان از متولی محترم آستان قدس رضوی، برای برگزاری چنین مجلسی تشکر می‌کنم و همچنین از بنیانگذار این همایش، مرحوم آیت‌الله طبسی که خاطر او عزیز و رضوان خدا را برای او خواهانیم. مسلماً او نیز، بهره‌ای از ثواب این همایش دارد.

  فرق است میان عدل کلامی و عدل فقهی و حقوقی
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی  اسراء، در پیام حضرت آیت‌الله جوادی آملی به این همایش آمده است:
محور بحث این است که عدالت بر همه لازم است و ظلم نسبت به هیچ‌کس روا نیست. این یک بحث عادی و فقهی دارد که یک بحث متوسط است و یک بحث عالی دارد که باید از آنجا شروع کرد.
عدل در کلام یک حساب دارد و در فقه و حقوق حساب دیگری دارد. عدل در کلام عبارت از این است که انسان نه مجبور است، نه مفوَّض؛ انسان، آزاد است. حرّیت، «امر بین امرین» است؛ بین جبر است و تفویض. عدل در کلام این است که «لَا جَبْرَ وَلَا تَفْوِیضَ وَلَکِنْ أَمْرٌ بَیْنَ أَمْرَیْن‏»،14 آنکه متوسط بین دو باطل است، عدل است. همانطوری که تفصیل بین افراط و تفریط، عدل است؛ یعنی تفریط بد است، افراط بد است و عدل خوب است. جبر بد است، یعنی باطل است، تفویض بد است؛ یعنی باطل است و عدل که حرّیت و آزادی است، مطلوب است.
عدل در کلام، عبارت از حرّیت و آزادی است. آیه مبارکه [لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ]15 ناظر به عدل در کلام است. ناظر به آزادی در کلام است. در کلام امامیه که از آن‌ها به‌عنوان عدلیه یاد می‌شود، روشن و ثابت شد که انسان نه مجبور است نه مفوّض؛ نه همه کارها را خدا به انسان واگذار کرد و نه حرّیت را از انسان مسلوب داشت: «لَا جَبْرَ وَلَا تَفْوِیضَ وَلَکِنْ أَمْرٌ بَیْنَ أَمْرَیْن‏». این عدل کلامی است و ارتباطی با عدل فقهی و حقوقی ندارد. اینکه [لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ] که انسان آزاد است؛ یعنی «امر بین امرین» است؛ یعنی جبر نیست، یعنی تفویض نیست؛ انسان بخواهد به بهشت برود، آزاد است، بخواهد به جهنم برود، آزاد است؛ اما از جهت فقهی و حقوقی به انسان می‌گویند: بی‌راهه نرو، راه کسی را هم نبند، بر تو واجب است که به حق معتقد باشی، معترف باشی و عمل کنی.
 این [لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ] یعنی انسان نه مجبور است نه مفوَّض؛ یعنی اجباری در کار نیست. این یک حکم کلامی است؛ نه حکم فقهی. معنایش این نیست که انسان آزاد است هر کاری را بکند؛ معنایش این است که اگر بخواهد، کافر بشود و بد کند و به جهنم برود، آزاد است و اگر بخواهد کار خوبی کند، مؤمن بشود و به بهشت برود، آزاد است. این [لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ]، هیچ ارتباطی با مسئله فقهی و مسئله حقوقی ندارد. این راجع به مسئله کلامی است و کلاً بحثش جداست؛ اما در مسئله فقه، بر همه واجب است عادل باشند، بر همه واجب است از ظلم بپرهیزند.
ظلم نسبت به همه حرام است، حتی نسبت به سگ؛ سگی که کاری به کسی ندارد، ستم کردن نسبت به آن بد است؛ چه اینکه سگی اگر تشنه باشد، بخواهند آن را سیراب کنند، این کار ثواب دارد. بر اساس «لِکُلِّ کَبِدٍ حَرَّی أَجْرٌ»،16 درباره حیوانات هم، این مطلب را گفتند. همان‌طوری که سیراب کردن درخت ثواب دارد، سیراب کردن سگ هم ثواب دارد. ظلم کردن نسبت به هر موجودی بد است؛ حتی نسبت به سگ؛ مگر اینکه بخواهد حمله کند.
بنابراین یک عدل کلامی داریم که آیه [لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ] عهدهدار آن است و یک عدل فقهی و حقوقی داریم که [إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ]17 عهده‌دار آن است.
مطلب دیگر آن است که عدل نسبت به ذات اقدس الهی، واجب «عن‌الله» است؛ نه واجب «علی‌الله» و ظلم نسبت به ذات اقدس الهی، ممتنع «عن‌الله» است؛ نه ممتنع «علی‌الله». خدا از آن جهت که حقیقتی است، نامتناهی است و ماورای خدا چیزی نیست تا حاکم بر خدا باشد؛ نمی‌شود گفت، این حکم، حاکم «علی‌الله» است و بر خدا واجب است که فلان کار را انجام بدهد یا بر خدا حرام است که فلان کار را انجام بدهد؛ بلکه کار قبیح «یمتنع صدوره عن‌الله تعالی» و کار لازم «یجب صدوره عن‌الله تعالی». بین «یجب عن‌الله» و «یجب علی‌الله» فرق است؛ بین «یمتنع عن‌الله» و «یمتنع علی‌الله» فرق است. عدلیه حرفش این است که عدل، واجب «عن‌الله» است؛ نه «علی‌الله» و ظلم، حرام و ممتنع «عن‌الله» است؛ نه «علی‌الله».
مطلب دیگر آن است که درباره عدل، ذات اقدس الهی نه‌تنها عدل را بلکه فوق عدل که احسان است و رحمت رحمانیه است را بر خود لازم کرده است که این واجب «عن‌الله» است؛ نه واجب «علی‌الله»: [کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ]؛18 رحمت بالاتر از عدل است. رحمن اسم اعظم است و همه این اسمای نازله، زیرمجموعه «الله» و زیرمجموعه «الرحمن» هستند؛ لذا «الرحمن» صفت برای چیزی قرار نمی‌گیرد؛ به استثنای «الله»؛ ولی «الرحیم» و امثال ذلک، صفت قرار می‌گیرند.
به هر تقدیر ذات اقدس الهی، عدل محض است و فوق عدل، رحمت رحمانیه دارد؛ نه رحمت رحیمیه. رحمت رحیمیه آن وسعت را ندارد که کار رحمت رحمانیه را بکند.
ظلم بر همه حرام است! آنچه جنگ جهانی اول و دوم را تشکیل داد، آنچه جنگ‌های نیابتی را الآن اداره می‌کند و آنچه جریان غزه را _متأسفانه_ به راه انداخته و همه ما را متأثر کرده است و جامعه انسانیت را داغدار کرده است، به‌سبب ظلم است که امیدواریم، به‌برکت ظهور ولی‌عصر(ارواحنا فداه) جهان پر از عدل و داد شود!

  محبت بین امام و امت موجب حمکرانی ولایی میشود
به گزارش خبرگزاری حوزه از مشهد مقدس، آیت‌الله رئیسی، ۲۵ اردیبهشت‌ در مراسم اختتامیه پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا(ع) با بیان اینکه، آنچه وجود مقدس حضرت رضا(ع) در تبیین جایگاه ولایت ‌و امامت فرمودند، قابل توجه است، افزود: شاید امام رضا(ع) بیش از امامان و پیشوایان دیگر، نسبت به امامت و ولایت تأکید دارند. باید این حکمرانی و تفاوت آن را با حکمرانی ‌هارونی و مأمونی و دیگر حکمرانی‌ها شناخت. حکمرانی ولایی، حکمرانی توحیدی است و در درون خود، جایگاه امامت و ولایت را دارد.
وی ادامه داد: مقام معظم رهبری فرمودند: همه امامان و پیشوایان دین برای تشکیل جامعه‌ای مبتنی بر دین و آموزه‌های دینی تلاش کردند؛ چون در پرتو این جامعه انسان رشد و نمو می‌کند و می‌تواند به جایگاه عالی دست یابد. در بسیاری از جوامع سخن از عدالت بوده؛ اما نگاه ما متفاوت است؛ از نظر ما عدالت مبتنی بر مبانی توحیدی ولایتی است که امام رضا(ع) در حدیث سلسلة الذهب فرمودند.
رئیس‌جمهور با بیان اینکه بعد از توحید هیچ مفهومی در دین ما به گستردگی مفهوم عدالت نیست، عنوان کرد: عدالت در تمام شئون وجود دارد. تمام وجود امیرالمؤمنین(ع) و امام رضا(ع) جلوه عدل است. در باب عدالت، سخن بسیار گفته شده و خواهد شد؛ اما چگونگی اجرای عدالت قابل توجه است.
وی خاطرنشان کرد: ما یک عدالت‌خواه و یک عادل داریم. افرادی عادل هستند؛ اما حاضر نیستند پرچم عدالت‌خواهی به دست بگیرند و برای اجرای عدالت ضرر کنند. امیرالمؤمنین(ع) عدالت‌خواه بود نه فقط عادل. عدالت‌خواهی وجود مقدس امام رضا(ع) در مدت ولایت‌عهدی ایشان بسیار قابل مطالعه است. آنچه امیرالمومنین(ع) در عهدنامه خود برای مالک اشتر دارند، جلوه آن در سلوک امام رضا(ع) است. پس از هجرت پیامبر(ص)، هجرت امام رضا(ع) نیز، از هجرت‌های تمدن‌ساز برای عالم بشریت بود.
آیت‌الله رئیسی گفت: عدالت اهمیت بسیاری دارد؛ اما شاخص اجرای عدالت چیست. این موضوع باید در کمیته‌های فعال این کنگره بحث شود. پیشنهاد من به جمع دانشمندان این است که ما برای اجرای عدالت، شاخص می‌خواهیم و شاخص تام و تمام امام رضا(ع) است. می‌توانیم بر قانون تفاهم کنیم؛ اما این شاخص تام نیست و می‌توان شاخص‌های دیگر را هم مورد بحث قرار داد. امام خمینی(قد) پرچم عدالت‌خواهی برافراشت. برخی می‌گفتند مگر می‌شود با فساد مبارزه کرد؛ اما امام(قد) در راه انقلاب ایستادگی کرد. این پرچم امروز به دست رهبر فرزانه انقلاب اسلامی است و مردم، عدالت را فریاد می‌زنند.
وی افزود: مقام معظم رهبری بارها در سخنان خود به‌ویژه در بیانیه گام دوم انقلاب، از عدالت سخن گفتند. باید رصد کنیم ببینیم، بعد از ۴۵ سال کجا به عدالت عمل کردیم و کجا عقب ماندیم و تلاش کنیم، عقب‌ماندگی‌ها جبران شود. مباحث علمی و نظری در زمینه شناخت عدالت و مبارزه با فساد ضروری است. شناخت موارد ظلم، تبعیض و فساد و مبارزه با آن در جمهوری اسلامی اساس است. چه کسانی می‌خواهند عدالت را برقرار کنند؟ آیه شریفه می‌فرماید: اجرای عدالت توسط مردم و هدایت به‌وسیله امام، مقتدا و ‌هادی است.
رئیس‌جمهور با تأکید بر اینکه علاوه بر امام، تمام خدمت‌گزاران در جامعه اسلامی باید عادل باشند، ادامه داد: این نکته در جامعه اسلامی بسیار اهمیت دارد که عدالت برای همه مهیا شود و شرطش این است که افراد خود را در محضر مبارک حضرت حق بدانند.
آیت‌الله رئیسی افزود: باید آثار اجرایی آنچه امروز شما در حوزه‌ها، دانشگاه‌ها و دیگر مراکز علمی مورد بحث قرار می‌دهید، در میدان ظاهر شود. خواسته من از این جمع و مراکز علمی این است که مباحث و تحقیقات پژوهشی آن‌ها، ناظر به میدان عمل و اجرا باشد؛ وگرنه تنها می‌تواند در کتابخانه‌ها و در حد خواندن و انتقال تجربیات و دانش اثر کند. ما امروز می‌توانیم در کنار مضجع شریف امام رضا(ع) و با هدایت‌های امام، رهبری حکیم، مراجع، بزرگان و علما به سیره امام رضا(ع) تأسی کنیم و کلمات نورانی ایشان را بشناسیم.
وی با بیان اینکه امروز جوامع اسلامی به‌ویژه جوانان، بسیار مشتاق دین هستند، عنوان کرد: توجه به دین در این دوران بسیار افزون شده و دلیلش این است که امروز فهمیده‌اند، عدالت‌خواهی نظام اسلامی و مبارزه با ظلم و بیداد، حق است؛ سخن امام بزرگوار ما که مسئله اول جهان را فلسطین و آزادی قدس شریف می‌دانست، حق است. جهان اسلام و جهان بشریت بر این نکته متذکر شده که رژیم صهیونیستی، غده سرطانی است و باید آن را از جا کند تا دنیا بتواند آرامش و امنیت پیدا کند.
آیت‌الله رئیسی بیان کرد: چه کسی فکر می‌کرد که دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های آمریکا برای حق‌طلبی و عدالت‌خواهی به پا خیزند و آهنگ واحد در تمام ملل، آزادی فلسطین و دفاع از مظلومان و فریاد علیه ستمگران باشد؟ این پدیده‌ای که امروز می‌بینید، نشان‌دهنده خواست جدی آحاد انسان‌های آزاده دنیا برای شکل‌گیری نظم عادلانه جهانی است. آنچه امروز به‌عنوان نظم جهانی وجود دارد، ناعادلانه است. حتما خون کودکان غزه به‌قدری قدرت دارد که نه‌تنها به عمر رژیم صهیونیستی پایان دهد؛ بلکه اتفاقی مانند جریان فرعون و موسی را در جهان امروز رقم زند.

  انسان معاصر تشنه گفتمانی است که بتواند عدالت حقیقی را تأمین نماید
حجت‌الاسلام والمسلمین مروی نیز، 24 اردیبهشت در این کنگره ضمن تبریک ایام دهه کرامت و فرارسیدن میلاد با سعادت حضرت معصومه و امام علی‌بن موسی‌الرضا(ع)، ابراز کرد: از منظر تاریخی می‌توان به عدالت به‌مثابه مهم‌ترین ابتلای تاریخیِ بشریت نگریست و از منظر امروز، می‌توان گفت انسانِ عصر جدید، بیش از هر زمان دیگر تشنه گفتمانی است که بتواند عدالت حقیقی را تأمین نماید.
وی ارائه الگوهای دقیق و قابل تحقق از عدالت را از جمله وظایف اندیشمندان و نخبگان اسلامی در عصر حاضر دانست و تصریح کرد: امروز وظیفه‌ هر کس که دل در گروی مکتب قرآن و عترت(ع) دارد به‌ویژه نخبگان و متفکران، این است که با تأمل و اندیشیدن در چارچوب فکری امامت و ولایت، به مفهوم عدالت چه در ساحت نظر و چه در ساحت اجرا و عمل، به درک درستی از عدالت دست یابد و نظریه‌ منقحی از عدالت را مطرح نموده و الگوهای دقیق و قابل تحققی از عدالت را برای سطوح مختلف فردی، خانوادگی، اجتماعی و به‌ویژه در سطح حکمرانی و حل مسائل مربوط به آن ارائه داده و چیستی و بایستگی‌های عدالت در افق تمدن نوین اسلامی را روشن سازد.
تولیت آستان قدس رضوی در ادامه، با اشاره به رفتار دوگانه غرب و مدعیان حقوق بشر در قبال موضوع فلسطین، اظهار کرد: این روزها ماهیت حقیقی گفتمان‌هایی که بر ساختِ مطلق‌گراییِ زورمداران، استعمارگران دیروز و نواستعمارگرانِ امروز است، به‌خوبی برای تمامیِ جهانیان افشا و روشن شده که چگونه از دل چنین گفتمان‌هایی، زنجیره‌ای از بی‌عدالتی‌ها و تبعیض‌های گسترده و فراگیر رقم می‌خورد و خم به ابروی مدعیان عدالت و برابری و آزادی نمی‌آید.
حجت‌الاسلام والمسلمین مروی با بیان اینکه یکی از اسمای حسنای الهی «عدل» است، به خطبه ۲۱۴ نهج‌البلاغه اشاره و اظهار کرد: این کلام متعالی و عَلَوی، بدان معناست که حضرت حق، نه‌تنها عادل است؛ بلکه عین «عدل و عدالت» است و یکی از اسمای حسنای او «عدل» می‌باشد و این جهان خلقت و نظام هستی نیز از فیض الهی نشأت گرفته که تجلی عدل و مبتنی بر عدالت است.
تولیت آستان قدس رضوی با تأکید بر اینکه علاوه بر عدالت تکوینی در جهان طبیعی، در نظام و زیست انسانی نیز «عدالت» مورد توجه و تأکید معارف وحیانی است، خاطرنشان کرد: امام رضا(ع) ترسیم سه‌گانه‌ای از مظاهر عدالت در جوامع انسانی دارند که بسیار حائز اهمیت می‌باشد؛ مرتبه نخست «عدالت در روابط انسان‌ها با یکدیگر» که حضرت می‌فرمایند: کسی که با مردم در تعامل است؛ ولی ظلم نمی‌کند، با مردم سخن می‌گوید؛ اما دروغ نمی‌گوید و به آنان وعده می‌دهد؛ اما تخلف نمی‌کند، مروت او کامل و عدالت او آشکار و عیان است.
وی دومین مرتبه عدالت از منظر حضرت رضا(ع) را «عدالت در حوزه زمامداری و حکمرانی» معرفی و عنوان کرد: امام رضا(ع) فلسفه‌ حکمرانی الهی را اقامه قسط و عدل دانسته‌اند و عدالت زمامدار اسلامی را به آن شناسانده‌اند که در سخنانی که می‌فرماید: دروغ نگوید و در قلمروی حکومت خویش به عدالت رفتار می‌کند و وعده‌هایی را که می‌دهد، تَخلف نمی‎کند و تمامی آن‌ها را محقق سازد.
حجت‌الاسلام والمسلمین مروی، با بیان اینکه از منظر حضرت رضا(ع) عدالت زمامدار اسلامی، به صدق گفتار و وفای به وعده‌ها محک می‌خورد، اضافه کرد: صدق گفتار و وفای به وعده‌ها در مورد روابط میان مردم با یکدیگر نیز دو معیار اصلی عدالت‌سنجی است؛ با این تفاوت که طبعاً دامنه‌ آن در مورد زمامدار در افقی کلان و گسترده و امکان‌سنجی عدالت او با آن‌ها، بس پرمصداق‌تر و دراز دامن‌تر است.
وی سومین مرتبه از مظاهر عدالت در کلام حضرت رضا(ع) را عالی‎ترین مرتبه آن که در «انسان کامل» و «امام معصوم» تجلی و ظهور پیدا می‌کند، معرفی کرد و افزود: این مرتبه از عدالت، همان توازن و تعادل تام وجودی است که انسان را به انسان کامل تبدیل می‌کند؛ به‌گونه‌ای که امام، مظهر تام اسمای حسنای خداوند یعنی «عدل» الهی می‌شود.
حجت‌الاسلام والمسلمین مروی، کنگره‌ جهانی امام رضا(ع) را فرصتی مهم برای تأملات و گفت‌و‌گو پیرامون عدالت در جهان دانست و گفت: امیدوارم این کنگره که به‌نام مبارک حضرت ثامن‌الحجج(ع) معطر است، بتواند در افق‌گشایی از جایگاه عدالت در معارف رضوی گام‌های ارزشمندی بردارد.
دبیر علمی کنگره نیز در ابتدای این اجلاسیه، با تقدیر از رهبر حکیم و دوراندیش انقلاب و همه مراجع و اندیشمندان و آستان قدس رضوی به‌جهت پایه‌گذاری این کنگره مهم امام‌شناسی، گفت: بدیهی است محتوای این کنگره عظیم، وامدار اندیشه‌های متفکرین و عالمان بزرگی است که از بیش از ۳۵ کشور جهان و ایران عزیز به‌عنوان مهد فکر و تمدن اسلامی در این جا حضور دارند.
حجت‌الاسلام والمسلمین سید سعید‌رضا عاملی به سابقه ۴۰ ساله این کنگره اشاره کرد و گفت: کنگره جهانی حضرت رضا‌(ع) یک سابقه ۴۰ ساله دارد که از سال ۶۲ تا ۷۲ چهار کنگره را برگزار کرده و متأسفانه با یک وقفه ۳۰ ساله مواجه شده است و اکنون تولیت معزز بنا دارد که این کنگره مهم معرفتی هر دو سال یکبار برگزار شود و برنامه‌ریزی مفهومی و نظری برای هفت کنگره صورت گرفته است.
حجت‌الاسلام والمسلمین سید سعید‌رضا عاملی ادامه داد: پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا(ع) با محوریت نگاه تمدنی امام رضا‌(ع) و با تأکید بر کلیدی‌ترین آرزوی جهان یعنی عدالت و استقرار عدالت برای همگان و همچنین با نگاه به مهم‌ترین چالش جهان معاصر یعنی فراگیری ظلم و تبعیض، به‌دنبال معرفت‌گشایی و راز‌گشایی از حقیقت الهی و واقعیت‌های جهان معاصر برگزار می‌شود.
وی به مسئله این روزهای جهان اسلام یعنی غزه هم اشاره و تصریح کرد: وقتی به وضعیت عمومی جهان نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که همه ارکان پنج‌گانه مرتبط با ابعاد مادی زندگی و حیات انسان‌ها یعنی امور مرتبط با غذا، آب، مسکن، سلامت، آموزش و محیط زیست در شرایط سراسر مخاطره‌آمیز قرار دارد. شاهد تنزل جایگاه معنوی در جهان هستیم؛ اساساً جمعیت بزرگی از جهان یعنی ۴/۱۵ درصد جمعیت جهان فاقد دین هستند. شکسته شدن حریم انسان در بی‌رحمی نسبت به کودکان، و سوء استفاده جنسی از کودکان حکایت از وخامت و ظلم بزرگ می‌کند.
حجت‌الاسلام والمسلمین عاملی گزارشی هم، از مقالات ارسالی به دبیرخانه ارائه داد و گفت: در این دو روز، بیش از ۸۰ مقاله در نشست‌های علمی ارائه می‌شود.
گفتنی است، در پایان این مراسم، از آثار نوشتاری و تمبر پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا(ع) رونمایی شد.
..............................................
   پینوشتها
​​​​​​​
۱. در ابتدای این دیدار، حجت‌الاسلام احمد مروی (رئیس کنگره) و حجت‌الاسلام سیدسعیدرضا عاملی (دبیر کنگره) مطالبی بیان کردند؛
۲. سوره ممتحنه، بخشی از آیه ۸؛ «[اما] خدا شما را از کسانی که در [کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده‌اند، باز نمی‌دارد... »؛
۳. بیانات در جمعی از شاعران و اساتید ادبیات فارسی، به‌مناسبت میلاد حضرت امام حسن مجتبی‌(ع) (۶/۱/۱۴۰۳)؛
۴. صائب تبریزی. دیوان اشعار، از غزلی با مطلع «ز خلوت برنمی‌آیی چه حاصل/ به چشمِ تر نمی‌آیی چه حاصل»؛
۵. مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ج ۴، ص ۳۴ (با اندکی تفاوت)؛
۶. نعمانی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۳؛  
۷. بحارالآنوار، ج ۴۶، ص ۱۴۴؛   
۸. نعمانی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۳؛   ۹. رجال کشی، ص ۱۵۷؛
۱۰. رجال کشی، ص ۱۵۶ (با اندکی تفاوت)؛
۱۱. سوره رعد، آیه ۳۹؛ «خدا آنچه را بخواهد، محو یا اثبات می‌کند و اصل کتاب نزد اوست»؛
۱۲. حجت‌الاسلام احمد مروی (رئیس کنگره)؛
۱۳. پیام به اولین کنگره جهانی امام رضا(ع) (۱۸/۵/۱۳۶۳).
14. الکافی، ج1، ص160؛                        15. سوره بقره، آیه256؛
16. جامع الأخبار، ص139؛          17. سوره نحل، آیه90؛
18. سوره انعام، آیه54.