سخن گفتن از شخصیت واقعی امیرالمؤمنین(ع) و معرفی حقیقی آن حضرت، برای همگان امری بس دشوار، بلکه ناممکن است و تنها کسانی می توانند به معرفی شخصیتی چون علی(ع) بپردازند که از همه ابعاد وجودیش اطّلاع کامل داشته باشند. در گردونة هستی، جز خدا و پیامبر(ص) کسی را نمی توان یافت که به درستی چنین احاطه ای داشته باشد. روایت «علِی مع القرانِ، والقرآن مع علِی»، با تعبیرهای مختلف و با سند معتبر از زبان مبارک رسول خدا (ص) در شان والای امیرمؤمنان حضرت علی بن ابیطالب (ع) صادر شده است.حدیثی که دو تن از نقادان زبردست حدیث آن را تصحیح کردهاند؛ یکی حاکم نیشابوری شافعیمذهب متوفای ۴۰۵ و دیگری حافظ ذهبی متوفای ۷۴۸.
متن حدیث
حاکم، حدیث را با سندی از ابیثابت مولای (آزادشده) ابوذر غفاری نقل کرده است که گفت: در روز جمل، وقتی چشمم به «عایشه» افتاد که ایستاده بود، پارهای از خیالات که در دل دیگران وارد میشود، در دل من پدید آمد. هنگام نماز ظهر، خداوند شک و تردید را از دل من برطرف ساخت و سرانجام به پشتیبانی از حضرت علی(ع) با دشمنان او نبرد کردم. پس از پایان جنگ به مدینه بازگشتم و به خانه «امّسلمه» رفتم و به او گفتم: به خدا سوگند! بهمنظور درخواست خوراکی و آشامیدنی به خانه تو نیامدهام. من آزادهشده «ابوذر» هستم. امسلمه به من خوشآمد گفت و من حکایت حال خود را در روز جمل بازگو کردم. «امسلمه» گفت: کجا بودی آنگاه که دلها به پرواز درمیآمد؟ در پاسخ گفتم: در جایی که خداوند پرده شک را در هنگام ظهر از دل من برطرف کرد (خداوند دروازه حقیقت را به روی من گشود). امسلمه به من آفرین گفت و اظهار داشت که از رسولخدا(ص) شنیدم که فرمود: «علی مع القرآن والقرآن مع علی لن یتفرقا حتی یردا علیّ الحوض»؛ یعنی علی همراه قرآن است و قرآن نیز همراه با علی(ع) است؛ این دو هیچگاه از یکدیگر جدا نمیشوند تا اینکه کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
حاکم پس از نقل این حدیث شریف، میگوید: این حدیث صحیح السند است و ابوسعید تیمی، همان عقیصا است و او مورد اعتماد و امین است و از مورد اعتماد بودن و امین بودن خارج نشده است و ذهبی او را پذیرفته است.
توضیحاتی درباره حدیث
این حدیث دو بحث دارد: یکی بحث سندی و دیگری بحث دلالی و فقهالحدیث.
در بحث سندی، روایت در نهایت قوت و متانت است؛ چون دو تن از نقادان حدیث یعنی حاکم نیشابوری و حافظ ذهبی آن را تصحیح کردند؛ اما متأسفانه بخاری و مسلم این حدیث را نیاوردهاند.
مهم در بحث فقهالحدیث، فهم حدیث و تعمق در حدیث است و نه نقل حدیث؛ بهعبارت دیگر، درايةالرواية مهم است و نه روايةالرواية. از این رو به چند نکته در رابطه با این حدیث اشاره میکنیم:
1. معیت موجود در حدیث، بسیار مهم و کلیدی است؛ زیرا لازمه معیت، عدم انفکاک میان قرآن و علی(ع) است.
۲. کلمه «لن» برای نفی ابد است؛ مانند گفته پروردگار به حضرت موسی(ع): «لنترانی یا موسی» که دال بر نفی همیشگی است. این دو نکته مهم در این روایت به این معنی است که حتی یک لحظه، قرآن از امیرالمؤمنین(ع) جدا نمیشود و همچنین آن حضرت، هرگز از قرآن منفک نمیشود.
با توجه به دو نکته فوق، چند مطلب از این حدیث قابل استفاده است:
اولا عصمت مطلق آنحضرت ثابت میشود، با این بیان: کسی که هرگز از قرآن جدا نمیشود، اگر مرتکب گناه و معصیت بشود، در آن لحظه از قرآن جدا میشود؛ درحالیکه رسولخدا(ص) درباره علی(ع)، خلاف آن را فرموده است؛ پس عصمت کبری و مطلق امیرالمؤمنین(ع) از این روایت کاملاً قابل استفاده است.
ثانیاً برتری حضرت بر صحابه دیگر ثابت میشود؛ چون پیغمبر اکرم(ص) این بیان را درباره هیچیک از صحابه خود بیان نفرموده است.
تلاش مذبوحانه
حاکم نیشابوری روایت را از شخصی بهنام ابوسعید تیمی که نامش عقیصا است، نقل کرده و میگوید: او ثقه و مأمون است. معلق در کتاب المستدرک نوشته که جوزجانی، ابوسعید را ثقه نمیداند. همین موجب شده که برخی حدیث را معتبر ندانند. با اندک تأمل معلوم میشود که عدم وثاقت عقیصا از سوی جوزجانی قابل قبول نیست؛ چون او متوفای ۲۵۹ هجری است و بدون شک در زمره نواصب و دشمنان امیرالمؤمنین علی(ع) است. او ساکن دمشق بود و به ساحت مقدس علی(ع) اهانت میکرد. این موضوع را ابنمنظور در مختصر تاریخ دمشق، جلد ۴، صفحه ۱۸۲ و ابنحجر در تهذیب التهذیب، جلد ۱، صفحه ۱۹۸ و ذهبی در تذکرةالحفاظ آورده است و ابنحجر نیز در مقدمه فتحالباری شرح صحیح بخاری جلد ۱، صفحه ۴۶ درباره جوزجانی نوشته: جوزجانی ناصبی بود و از علی(ع) منحرف شده بود. این مطلب را ذهبی هم، در میزان الاعتدال جلد ۱، صفحه ۷۶ نقل کرده است؛ با این بیان، جرح او درباره عقیصا از درجه اعتبار ساقط است. در نتیجه حدیث «علی مع القرآن والقرآن مع علی»، دارای اعتبار بالایی است و بیاعتنایی دار قطنی به آن، ارزش علمی ندارد.
سخن آخر در ارتباط با این حدیث، اینکه جناب امسلمه همسر باوفای رسولخدا(ص) حدیث «علی مع القرآن...» را هنگام شعلهور شدن جنگ جمل بیان میکند، بدین معنی است که جنگافروزان این نبرد، با کسی وارد جنگ شدند که هرگز از قرآن جدا نمیشد. این خود نوعی خط بطلان بر آن جنگافروزان به حساب میآید؛ همانها که شمشیرشان را به روی کسی کشیدند که دارای عصمت مطلق بوده و مطابق بیان قرآن، نفس نفیس رسولخدا(ص) بوده است.