طنز, افق خانواده شماره خبر: ٣٤٨٥٧٦ ١١:٤٧ - 1393/06/01 ارسال به دوست نسخه چاپي
طنز شماره 121
مقام از خود ممنون!
مأمور کنترل مواد مخدر به یک دامداری در ایالت تگزاس امریکا میرود و به صاحب سالخورده آن میگوید: باید دامداریات را برای جلوگیری از کشت مواد مخدر بازدید کنم.
دامدار، با اشاره به بخشی از مرتع، میگوید: باشه، ولی اونجا نرو...
مأمور کنترل مواد مخدر به یک دامداری در ایالت تگزاس امریکا میرود و به صاحب سالخورده آن میگوید: باید دامداریات را برای جلوگیری از کشت مواد مخدر بازدید کنم.
دامدار، با اشاره به بخشی از مرتع، میگوید: باشه، ولی اونجا نرو...
مأمور فریاد میزند: آقا! من از طرف دولت فدرال اختیار دارم. بعد هم دستش را میبرد و از جیب پشتش نشان خود را بیرون میکشد و با افتخار نشان دامدار میدهد و اضافه میکند: اینو میبینی؟ این نشان به این معناست که من اجازه دارم هرجا دلم میخواد برم... در هر منطقهیی... بدون پرسش و پاسخ. حالیات شد؟ میفهمی؟
دامدار محترمانه سری تکان میدهد، پوزش میخواهد و دنبال کارش میرود. کمی بعد، دامدار پیر فریادهای بلند میشنود و میبیند که مأمور از ترس گاو بزرگ وحشی که هر لحظه به او نزدیکتر میشود، دواندوان فرار میکند. به نظر میرسد که مأمور راه فراری ندارد و قبل از اینکه به منطقه امن برسد، گرفتار شاخ گاو خواهد شد. دامدار لوازمش را پرت میکند، با سرعت خود را به نردهها میرساند و از ته دل فریاد میکشد: نشان... نشانت را نشانش